سطح سرمی ویتامین E در بیماران پسوریازیس کمتر است

پسوریازیس بیماری مزمن، شایع، التهابی و پرولیفراتیو پوست است که عوامل ژنتیک و محیط در بیماری زایی و هم چنین دوره آن، نقشی اساسی دارند. هدف از این مطالعه تعیین سطوح سرمی ویتامین A و E در بیماران مبتلا به پسوریازیس و مقایسه آن با گروه شاهد بود. یافته های این مطالعه نشان می دهد که سطح سرمی ویتامین E مشخصا در بیماران مبتلا به پسوریازیس نسبت به گروه شاهد متناسب شده از نظر سن و جنس کمتر است، اگر چه سطح ویتامین A بین گروه شاهد و مورد تفاوت معنی دار آماری نداشت.

تحقیقات:

هدف از این مطالعه تعیین سطوح سرمی ویتامین A و E در بیماران مبتلا به پسوریازیس ومقایسه آن با گروه شاهد بود.

روش اجرا:

در این مطالعه ی مورد شاهدی ۳۰ بیمار مبتلا به پسوریازیس و ۳۰ فرد فاقـد بیمـاری هـای پوسـتی مـورد بررسـی قـرار گرفتنـد. روش سنجش سطوح ویتامین های E و A با استفاده از HPLC (کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا) بـود. مقـادیر P<0/05 دارای اعتبـار آمـاری در نظـر گرفته شد.

یافته ها:

ات دموگرافیک، شـامل سـن و جـنس، بـین گـروه شـاهد و مـورد متناسـب شـده بـود. سـطح سـرمی ویتـامین A در گـروه شـاهد ۱/۰۹×۰/۲۷ و در گروه پسوریازیس ۱/۰۸×۰/۳۶ بود که بیان گر تفاوت آماری معنی دار بین دو گـروه نبـود. سـطح سـرمی و یتـامین E در گـروه شاهد ۱۵/۵۲×۸/۳۶ و در گروه پسوریازیس ۹/۰۲×۵/۴۱ بود (p=0/001). مقایسه سطوح سرمی ویتامین A و E در بیماران مبتلا به پسوریازیس به تفکیک وسعت درگیری (شامل کم تر از ۲۵ درصد و بین ۷۵-۲۵ درصد درگیری سطح پوست) تفاوت آماری معنی داری نشان نداد.

نتیجه گیری:

یافته های این مطالعه نشان می دهد که سطح سرمی ویتامین E مشخصاً در بیماران مبتلا به پسوریازیس نسبت به گروه شاهد متناسـب شده از نظر سن و جنس کم تر است، اگر چه سطح ویتامین A بین گروه شاهد و مورد تفاوت معنی دار آماری نداشت.

بیماری پوستی پسوریازیس و ویتامین A و E:

پسوریازیس بیماری مزمن شایع، التهابی و پرولیفراتیو پوست است که عوامل ژنتیک و محیطی در بیماری زایی و طول دوره آن، نقش اساسی دارند. ضایعه های مشخصه پسوریازیس، پلاک های قرمز، پوسته دار با حاشیه مشخص است. شایع ترین محل های درگیری سطوح اکستانسور و پوست سر است. یکی از گزینه های درمانی استفاده از ترکیب های ویتامین A است که جزو ویتامین های محلول در چربی است. ویتامین A برای رشد بیش تر سلول های بدن، به خصوص رشد طبیعی و پرولیفراسیون سلول های اپی تلیال لازم است به گونه ای که کمبود آن در غشای موکوس و هیپرکراتوز در لایه شاخی موجب هیپرکراتوز فولیکولار و متاپلازی کراتینیزه می شود. در حالت کمبــود ویتـــامین A ساختمان اپی تلیال بدن کراتینیزه وکمبود آن در پوست به پوسته دار شدن منجر می شود. درماتیت پسوریازیفورم با هایپر ویتامین وز A همراهی دارد و از آن جاکه مشتقات ویتامین A در درمان پسوریازیس نقش دارد به نظر می رسد بین کمبود ویتامین A و بروز پسوریازیس رابطه وجود داشته باشد.

ویتامین E به عنوان یکی دیگـر از ویتـامین هـای محلـول در چربی جزو اسیدهای چرب غیر اشباع است کـه در جلـوگیری از اکسیداسیون چربی های غیر اشباع نقـش حفـاظتی دارد و کمبـود آن به کاهش اسیدهای چرب غیـر اشـباع و در نتیجـه اخـتلال در فعالیت ارگانل های سلولی مانند میتوکندری، لیزوزیم و هم چنین غشای سلولی منجر می شود. نقش ویتامین E در پسوریازیس در زمینه فعالیـت آنتـی اکـسیدانی آن و ارتبـاط آن بـا متابولیـسم سلنیوم مطرح شده است. از طرفی کمبود ویتامین E مـی توانـد جوش هایی شبیه درماتیت سبورئیک ایجاد کند.

جزئیات مطالعات:

با توجه به دلایل فوق این بررسی به تعیین سطح سرمی ویتـامین A و E در بیمـاران مبتلا به پسوریازیس و مقایسه آن با گروه شاهد صورت گرفت. روش اجرا در این مطالعه مورد شـاهدی ۳۰ بیمـار مبـتلا بـه پـسوریازیس فاقد پسوریازیس اریترودرمیک یا پوستولار (گـروه مـورد) و ۳۰ فرد سالم که فاقد هر گونه بیماری پوسـتی بودنـد (گـروه شـاهد) بررسی شدند. تشخیص پـسوریازیس بـه صـورت بـالینی صـورت گرفت و از همـه ی بیمـاران، سـابقه فـامیلی پـسوریازیس، سـابقه مصرف الکل، اختلال های گوارشی (شامل اسـهال مـزمن یـا هـر گونه علایم سوء جذب)، انواع درمان های اسـتفاده شـده (شـامل مصرف نکردن رتینوئید طی ۲ سال اخیر یا درم ان های سیستمیک موثر بر متابولیسم ویتامین های محلول در چربی طی ۶ مـاه اخیـر) و طول مدت بیماری پرسیده و ثبـت شـد.

از تمـام مـوارد مـورد و شاهد، ۴ سی سی خون گرفته و بعد از جداکردن سرم آن ها، نمونه ها در فریزر در ۲۰ درجه سانتیگراد نگه داری شد و بعد از اتمام نمونه گیـری، تمام نمونه های سرمی برای سنجش سطح سرمی ویتـامین A و E بــه روش HPLC (کرومــاتوگرافی مــایع بــا کــارآیی بــالا) بــه آزمایشگاه مرکز تحقیقات غدد بیمارسـتان طالقـانی ارسـال شـد. همـــه محاســـبه هـــای آمـــاری بـــا اســـتفاده از نـــرم افـــزار دار معنـی p<0/05 و SPSS (Ver. 11. 5) صورت گرفت.

یافته ها در هر گروه ۱۰ نفر مونث (۳۳/۳ درصد) و ۲۰ نفر مذکر (۶۶/۷ درصد) بودند. در گروه مورد در ۷ نفر ( درصد۲۳/۳) سابقه خانوادگی پسوریازیس وجود داشت. در ۲ نفر از بیماران (۶/۷ درصد) سابقه مصرف الکل (نه به صورت مداوم، با تناوب کم تر از یک بار در ماه) دیده شد. میانگین زمان ابتلا به پسوریازیس ۸/۴۲ ± ۱۲/۷۷ سال بود. در ۱۷ نفر از آن ها (۵۶/۷ درصد) سطح درگیری کم تر از ۲۵ درصد و در ۱۳ نفر (۴۳/۳ درصد) سطح درگیری بین ۲۵-۷۵ درصد بود.

میانگین سنی افراد مبتلا به پسوریازیس ۳۵/۳۷ ± ۱۷/۷۵ سال و افراد سالم ۸/ ۸۹ ± ۳۳/۵۳ سال بود که مقایسه آماری بین دو گروه بیان گر تفاوت معنی دار نبود. سطح ویتامین E در افراد گروه شاهد ۱۵/۵۲ ± ۸/۳۴ و در سطح (P <0/001) بود. ۹/۰۲ ± ۵/۴۱ پسوریازیس به مبتلا افراد ویتامین A در افراد گروه شاهد ۱/۰۹ ± ۰/۲۷ و افراد گروه مورد ۱/۰۸ ± ۰/۳۶ بود که مقایسه آماری بین گروه مبتلا به پسوریازیس و گروه شاهد بیان گر تفاوت معنی دار نبود.

سطح سرمی ویتامین A در بیماران مبـتلا بـه پـسوریازیس بـا درگیری کـم تـر از ۲۵ درصـد سـطح پوسـت ۱/۱۴ ± ۰/۳۱ و در بیماران مبتلا به پـسوریازیس درگیـری بـیش از ۲۵ درصـد سـطح پوست ۰/۹۹ ± ۰/۴ و سطح سرمی ویتامین E دربیماران مبتلا به پــسوریازیس بــا درگیــری کــم تــر از ۲۵ درصــد ســطح پوســت ۵/۷۶± ۸/۰۸ و در بیماران مبتلا به پسوریازیس با درگیری بـیش تر از ۲۵ درصد سطح پوسـت ۹/۳۳ ± ۵/۱۲ بـود. مقایـسه آمـاری بین دو گروه تفاوت معنی دار نشان نداد.

سطح سرمی ویتامین E پایین تر در گروه مبتلا به پسوریازیس:

بحث این بررسی به منظور مطالعه سطوح سرمی ویتامین A و E در بیماران مبتلا به پسوریازیس و مقایسه آن با گروه شاهد متناسب از نظر سن وجنس که فاقد هر گونه بیماری پوستی بودند صورت گرفت. نتایج به دست آمده روشن کرد، سطح سرمی ویتامین A در دو گروه سالم و گروه مبتلا به پسوریازیس تفاوت معنی داری ندارد، با توجه به این که سطح سرمی ویتامین E به صورت معنی داری در گروه مبتلا به پسوریازیس پایین تر بود.

هم چنین نتایج نشان داد که سطح سرمی ویتامین A و E در بیماران پسوریازیس با شدت و وسعت درگیری ارتباط چندانی ندارد به گونه ای که سطح ویتامین A و E در موارد با شدت کم تر از ۲۵ درصد و شدت بین ۲۵-۷۵ درصد سطح پوست تفاوت آماری معنی داری نداشت. سطح سرمی ویتامین A و E در دیگر مطالعه ها نیز به علت ماهیت ونقش آن ها در درمان، مورد توجه قرار گرفته است.

سطح سرمی ویتامین A و E در مطالعاتی دیگر:

Larsen و همکاران وی بررسی بیماران مبتلا به پسوریازیس پرداختند که تحت درمان با آسیترتین بودند. ایشان با تعیین سطح متابولیت اصلی آسیترتین یعنی b-Cis-Acitretin در اپیدرم مشخص کردند که آسیترتین بر مکانیسم طبیعی جذب و پردازش ویتامین A تاثیر زیادی ندارد. بر همین اساس است که به رغم نقش درمانی آسیترتین و شباهت ساختاری آن با ویتامین A، نباید انتظار داشت که الزاما سطح ویتامین A سرمی بیماران پسوریازیس پایین باشد. Marakchi و همکاران او با مطالعه سطح خونی ویتامین A و E مشخص کردند که سطح ویتامین A صرفا در موارد پسوریازیس پوسچولار یا اریترودرمیک و سطح ویتامین E تنها در موارد فاز حاد بیماری و در مواردی کاهش یافته بود که تاریخچه مصرف مزمن الکل داشتند. بر این اساس وی عنوان نمود کمبود ویتامین E ممکن است با مصرف مزمن الکل نیز ارتباط داشته باشد.

Rollman طی مطالعه مورد شاهدی روی ۱۰۷ بیمار مبتلا به پسوریازیس و ۳۷ فرد شاهد مشخص کرد که میزان غلظت پوستی رتینول (ویتامین A1) و دی دهیدرورتینول (ویتامین A2) درافراد سالم و در بیماران مبتلا به پسوریازیس تفاوت ندارد. درعین حال وی مشخص کرد RBP سطح پسوریازیس اریترودرمیک و پسوریازیس پوسچولار مشخصا کاهش می یابد. به همین دلیل عنوان کرد که در موارد شدید بیماری به علت کاهش سنتز پروتئین، RBP که یک پروتئین است نیز کاهش می یابد و به تبع آن ممکن است این مساله در سنجش و اندازه گیری غلظت سرمی رتینول و ویتامین A نیز موثر باشد.

بنابراین در موارد پسوریازیس شدید همراه با سنجش ویتامین A سرم، باید پروتئین متصل به آن نیز سنجیده شود. هم چنین وی مشخص کرد میزان کاروتنوئید در پوست درگیر و غیر درگیر افراد مبتلا به پسوریازیس کمتر از گروه شاهد است. ولی بعد از درمان بیماران با بتاکاروتین، به رغم افزایش کاروتنوئید پوست، تغییر مشخصی در شدت بیماری یا سطح ویتامین A سرم دیده نمی شود.

Fairris به بررسی سطح سلنیوم و ویتامین E در سرم بیماران مبتلا به پسوریازیس پرداخت و با توجه به پایین بودن آن نسبت به گروه شاهد، با استفاده از ۶۰۰ mg قارچ حاوی سلنیوم به اضـافه ویتامین E به درمان بیماران اقـدام کـرد. بعـد از ۱۲ هفتـه بـه رغم افـزایش سـطح سـلنیوم و ویتـامین E در سـرم ایـن بیمـاران، شدت بیماری تغییر محـسوسی نکـرد و جالـب آن کـه در میـزان سلنیوم پوسـت درگیـر در بیمـاران نیـز تغییـری حاصـل نـشد. امـا مطالعه حاضر اولین تحقیقی بود که به تفکیک و مقایـسه سـطوح ویتــامین A و E بــه تفکیــک شــدت بیمــاری پرداخــت اگرچــه مشخص شد که عملا سطوح این ویتـامین هـا بـا وسـعت بیمـاری تغییر معنی داری پیدا نمی کنند و سطوح آن ها در پاتوژنز اولیه و آغاز بیماری تـأثیر بـیش تـری از رونـد آن دارنـد.

کمبـود سـطح ویتـامین E در بیمـاران پسوریازیــسی الزامــا بــه معنــای کمبــود مــصرف آن هــا نیــست:

پسوریازیس بیماری مزمن، شایع، التهابی و پرولیفراتیو پوست است که عوامل ژنتیک و محیط در بیمـاری زایـی و هـم چنـین دوره آن، نقشی اساسی دارند. بایـد دانـست، انــدازه گیــری پــی در پــی ایــن ویتــامین هــا در ســرم بیمــاران پسوریازیسی در مراحل مختلف بیماری، منطقی تـر اسـت.

نکتـه دیگری که باید در تفسیر یافته های مطالعه پـیش رو مـورد توجـه قـرار گیـرد آن اسـت کـه کمبـود سـطح ویتـامین E در بیمـاران پسوریازیــسی الزامــا بــه معنــای کمبــود مــصرف آن هــا نیــست. به عبـارت دیگـر، همـان طـور کـه Fairris در مـورد ویتامین E و سلنیوم و هم چنین Rollman در مورد کاروتنوئید اشاره کردند، در تفسیر سطوح آزمایشگاهی ویتـامین هـا و مـواد ریز مغذی ممکن است تغییر در سطوح آن ها بـه علـت نقـص در روند جذب، پردازش و انتقال آن در بدن باشـد و بنـابراین تغذیـه بیماران با این مواد حتی در صورت افزایش سطوح سـرمی الزامـا به تغییر بالینی منجر نمی شود.

نکته دیگری که لازم اسـت مـورد توجه قرار گیرد آن است که علاوه بـر احتمـال اختلال در روند جذب پردازش و انتقال در خون ممکن است نقصی در جذب آن ها به پوست به علت Down regulation شدن گیرنـده آن هـا یا نقص در سیستم های مولکولی عمل کننده در پـاتوژنز بیمـاری وجود داشته باشد.

بنابراین کارآزمایی های بالینی شامل آثار درمانی ویتامین E در بیماران مبتلا به پـسوریازیس و مطالعـه های تشخیصی شامل سنجش پی در پی ویتامین E در سـرم افـراد مبتلا به پسوریازیس در مراحل مختلف شدت بیماری و هم چنین مطالعه آثار این عوامل بر میزان عوامـل التهـابی مـوثر در بیمـاری زایی پسوریازیس شامل تـاثیر آن هـا بـرافـزایش مقـدار LTB5 نسبت به LTB4 یا موارد مشابه، منطقی به نظر برسد. می تـوان انتظـار داشـت ویتـامین E بـه صـورت اختـصاصی در تغییـر پروفایل سلول های Th موثر باشد.

تسریع بهبود ضایعات پوستی پسوریازیس با مصرف روی

روی (Zinc) جهت انجام صحیح عملکرد سیستم ایمنی یا دفاعی بدن بسیار اهمیت داشته و نیز در محافظت از بدن در برابر بیماری های پوستی نظیر اگزما و پسوریازیس نقش دارد. نقش روی در بهبود سریع زخم ها، بویژه به هنگام ناهنجاری های پوستی ناشی از ضایعات بیماری پسوریازیس، بسیار اهمیت پیدا می کند.

روی:

روی از عناصر ضروری زندگی انسان است که برای بقاء و زندگی وی لازم است. در واقع روی یک ماده معدنی اصلی کمیاب است که بعد از آهن، بیشترین میزان را در بدن داراست. دیده شده‌ است که غلظت روی در پوست و چشم بیشتر از هر عضو و اندامی در بدن است. مصرف روی در سوختگی‌ ها، اعمال جراحی و بهبود ضایعات پوستی پسوریازیس و اگزما، ضروری است.

رابطه روی با پسوریازیس:

روی باعث بهبود هر چه سریعتر ضایعات می‌ شود و کمبود روی بهبود زخم‌ ها را به تعویق می‌ اندازد، کمبود روی به ویژه در بیماران پوستی پسوریازیس که حتی می‌ تواند به تشدید بیماری آنها هم منجر شود بسیار حیاتی است. بنابراین وجود روی به مقدار کافی در برنامه غذایی این افراد بسیار مهم است. به طور معمول در خون بیماران دچار پسوریازیس، کمبود روی مشاهده می‌ شود و با دادن روی اضافی می‌ توان، بهبود و ترمیم زخم و پوست را تسریع کرد.

به عبارتی روی به عنوان ترمیم کننده بافتی و پوستی شناخته شده‌ است. افرادی که از اگزما و پسوریازیس رنج می‌ برند، به طور معمول دارای سطح پایین روی در خون هستند و می‌توان با دادن ۳۰ میلی گرم روی (معادل ۲۰۰ میلی گرم گلوکونات روی است) بهبود بیماری آن‌ ها را تسریع کرد.

به دنبال افت سیستم ایمنی در اثر کمبود روی، بیماری‌های اتوایمیون (خودایمنی) مثل آرتریت روماتویید، لوپوس، شوگرن، پسوریازیس و… افزایش می‌یابد.
خطر کمبود روی:

افراد زیر بیشتر از بقیه افراد جامعه در خطر کمبود روی می‌باشند:

  • کسانی که مبتلا به درماتیت و پسوریازیس هستند، اغلب مبتلا به کمبود روی هستند.
  • خانم های شیرده و باردار و افرادی که دارای فعالیت ورزشی مرتب و منظم هستند.
  • افرادی که در طی روز سیگار زیادی می کشند و کسانی که مشروبات الکلی می خورند.
  • بیمارانی که دارای مشکلات کبدی و کلیوی هستند، هم چنین بیماران مبتلا به دیابت.
  • در هنگام ابتلا به عفونت ها، نیاز به دریافت روی بیشتر از سایر مواقع است.
  • کسانی که دچار سوختگی شده اند و یا بیمارانی که سکته های قلبی ( آنفارکتوس قلبی ) کرده اند، هم چنین افرادی که دچار آرتروز هستند.
  • مقدار روی دریافتی از راه غذا به بدن بیماران مبتلا به سرطان باید اضافه شود.
  • کم خونی یکی از بیماری هایی است که نیاز به دریافت روی را در بدن افزایش می دهد.
  • افراد مبتلا به جوش های صورت (آکنه).
  • کسانی که مبتلا به زخم های پوستی اند، جهت ترمیم و بازسازی سریع تر، نیاز به مقدار روی بیشتری دارند.
  • هم چنین افراد مبتلا به آلرژی و التهابات پوستی اغلب دچار کمبود سطح روی در خون هستند.

منابع غذایی:

ما ۲۰ تا ۴۰ درصد میزان روی موجود در غذا را جذب می‌ کنیم. غذاهایی مانند گوشت قرمز، ماهی، مرغ و بوقلمون، آماده‌ترین شکل قابل دسترس روی قابل جذب هستند. روی موجود در سبزیجات کمتر برای بدن ما قابل دسترس است و فیبر سبزیجات به تنهایی میزان روی را که قابل جذب و استفاده‌ است کمتر می‌کند. محصولات لبنی و تخم مرغ دارای میزان نسبتاً خوبی روی هستند اما جذب روی از این مواد مشکلتر است.

از غنی ترین منابع روی می توان به صدف نرم تن، گوشت قرمز، میگو، خرچنگ و دیگر ماهی‌ های صدف اشاره کرد.

نکته مهم: بیماران پوستی پسوریازیس از آن دسته از مواد غذایی حاوی روی که رابطه مستقیمی با تشدید بیماری پوستی پسوریازیس ندارند استفاده کنند.

میزان مورد نیاز:

زینک یا همان روی یک ماده‌ معدنی ضروری است که روی عملکردهای بدن تأثیر زیادی دارد. «روی» دریافت شده از طریق مصرف مواد غذایی از ده ها بیماری مانند آکنه، آلزایمر، صرع، پسوریازیس و غیره پیشگیری می‌ کند. در ادامه به معرفی مقدار توصیه شده روی برای افراد مختلف می پردازیم:

  • کودکان بین ۰ تا ۶ ماه (۲ میلی گرم در روز)
  • کودکان ۱ تا ۳ سال (۳ میلی گرم در روز)
  • آقایان بالای ۱۴ سال (۱۱ میلی گرم در روز)
  • زنان بالای ۱۹ سال (۸ میلی گرم در روز)
  • زنان باردار بالای ۱۸ سال (۱۲ میلی گرم در روز)
  • زنان شیرده بالای ۱۸ سال (۱۳ میلی گرم در روز)

موارد احتیاط:

بیشتر مواد معدنی کمیاب، در صورت مصرف بیش از حد برای بدن سمی هستند و این نکته در مورد روی صدق می‌ کند. نشانه‌های مسمومیت عبارت‌ هستند از: آشفتگی معده، و استفراغ و معمولاً وقتی ایجاد می‌شود که ۲۰۰۰ میلی گرم و یا بیشتر مصرف شده باشد. مطالعات نشان می‌ دهد که تا ۱۵۰ میلی گرم روی خطری ندارد اما معمولاً این میزان مورد نیاز نیست و با استفاده بدن از عناصر دیگر تداخل دارد. تحقیقات نشان می‌ دهد که مصرف روزانه کمتر از ۵۰ میلی گرم مصرف مطمئنی است اما اطلاعاتی در مورد مصرف طولانی مدت این مقدار روی در دسترس نیست.

قبل از استفاده از روی و یا سایر مکمل‌ها، با پزشک خود مشورت کنید.

یک عارضه جانبی منفی شناخته شده از روی این است که میزان زیاده روی باعث کاهش HDL (کلسترول خوب بدن) و افزایش LDL (کلسترول بد بدن) می‌ شود. بعضی از تحقیقات نشان می‌ دهد که مصرف خیلی زیاد روی باعث کاهش عملکرد ایمنی می‌شود در حالی که مطالعات دیگر این نظر را تایید نمی‌ کند. اگر سولفات روی باعث تحریک معده شود شکل دیگری از روی، برای مثال سیترات روی را مصرف کنید و قبل از آن با پزشک مشورت کنید. سایر عوارض جانبی از مسمومیت با روی عبارت‌اند از: سرگیجه، سردرد، خواب آلودگی، افزایش تعریق، ناهماهنگی عملکرد عضلات، عدم تحمل الکل، توهم و کم خونی.

تداخل‌های احتمالی:

چون روی با دیگر عناصر تداخل دارد شما می‌ توانید از مولتی ویتامین، یا عناصر خونی آماده شامل روی، آهن و فولات استفاده کنید. این به شما کمک می‌کند تا میزان عناصر را در یک حد تعادل نگه دارید. مصرف زیاد روی می‌ تواند با جذب مس تداخل کرده و باعث کمبود مس شود. این مسئله به میزان آهن بدن اثر گذاشته و می‌ تواند منجر به کم خونی شود. تداخل‌ های احتمالی عبارت‌ هستند از:

  • مصرف زیاد آهن با جذب روی تداخل می‌ کند.
  • روی با جذب فولات تداخل دارد.
  • مقادير زياد روي ممكن است جذب مس از طريق روده را مختل نمايد.
  • نمكهاي روي ممكن است جذب تتراسيكلين ها را از طريق ايجاد شلاتهاي غير محلول كاهش دهند. از اينرو فاصله زماني حداقل ۲ ساعت بين تجويز مكمل هاي روي و تتراسيكلين ها ضروري مي باشد.