مشکلات اقتصادی، نایابی و گرانی دارو با بیماران پسوریازیس چه می کند؟

به گزارش سایت درمانی پسوریازیس ایران؛ افزایش مشکلات و فشارهای اقتصادی در جامعه ایرانی با تحت تاثیر قرار دادن سلامت روان همه افراد، بخصوص در بیماران مبتلا به پسوریازیس موجب بروز و تشدید بیشتر مشکلات بیماران پسوریازیس شده است.

این در حالی است که قیمت داروهای وارداتی در ایران همزمان با تحریم‌ها به شدت افزایش یافته و یا در داروخانه ها نایاب شده است به طوری که قیمت یک عدد ژل ۳۰ گرمی دایوبت ۲۷۸ هزار تومان و محصولاتی نظیر دایونکس، بتاکلسیدرم و یا پسوریابت به کلی یافت نمی شود. سعید نمکی، وزیر بهداشت، چندی پیش به رسانه‌ها گفته بود: «کاهش بودجه به دلیل افت شدید صادرات نفت تاثیر زیادی بر وزارتخانه او داشته و این ادعای آمریکایی‌ها که می‌گویند دارو و تجهیزات پزشکی در معرض تحریم‌ها نیستند یک دروغ بزرگ و فاحش است».

این قیمت دارو برای بیماری پسوریازیس که مادام العمر نیاز به دارو دارد مبلغ بسیار بالایی است همین موضوع باعث شده بسیاری از بیماران دچار مشکل یا از ادامه درمان منصرف شوند.

متاسفانه برخی از شرکت های پخش دارویی، برخی از داروها را به امید بالا رفتن قیمت آن و کسب سود بیشتر نگه می دارند و همین امر نیز سبب می شود تا در برخی از قلم های دارویی دچار کمبود شویم. و یا به عنوان مثال یک قلم از لوزام بهداشتی در سال گذشته در یک واحدی تولیدی تولید شده بود و بر روی این قلم از کالا قیمت درج شده است اما آن کالا به فروش نرفته و در حال حاضر که توزیع شده است، قیمت آن توسط آن شرکت تغییر یافته است. تعدادی از واحدهای تولیدی به ناحق یا یک برچسب دیگر قیمت بر روی آن کالا نصب می کنند و یا قیمت آن را قلم زده و قیمت جدید درج می کنند.

درحال حاضر مردم به لحاظ اقتصادی دچار مشکل هستند و از طرفی استرس برای آن‌ها حکم مرگ را دارد. این درحالی است که یک بیمار باید هم نگران هزینه‌های درمانی بیمارستان باشد، هم به کمتر شدن تعرفه‌های بیمه فکر کنند و هم باید نگران پرداخت پول دارو باشند.

افزایش فشارهایی از جمله بیکاری، بی‌پولی، گرانی، افزایش هزینه‌های خرید و کوچک شدن سبد کالاهای خانوارها باعث افزایش استرس و تأثیر منفی بر تعاملات افراد می‌شود. افزایش ترس عمومی، غم و ناامیدی از آینده زندگی نیز امری است که امروزه بر اثر شرایط کنونی جامعه، روابط فردی و اجتماعی مردم را تحت تأثیر قرار داده است.

بر طبق قانون اساسی و وظایف حاکمیتی، حکومت موظف است تا با برنامه ریزی و اصلاح ساختارها وتاثیر گذاری بر عوامل محیطی و اجتماعی نقش پررنگی در آرامش روانی شهروندان ایفا کنند که آمارهای مذکور نشان از ناتوانی و عملکرد ضعیف دولت در شکل گیری این آمارها دارد.

بیماران پسوریازیس به سمت داروهای جایگزین روی می آورند

براساس نتایج نظرسنجی منتشر شده توسط متخصصین پوست از دانشگاه جورج واشنگتن (GW) در مجله آکادمی پوست آمریکا، بیماران مبتلا به پسوریازیس اغلب برای درمان علائم خود از روشهای مکمل یا جایگزین استفاده می کنند.

طبق اعلام مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری، پسوریازیس یک بیماری مزمن پوستی و التهابی مزمن است که باعث افزایش چرخه رشد سلولهای پوستی می شود و همین امر باعث ایجاد لکه های پوسته پوسته قرمز می شود. درمان های پسوریازیس از پماد موضعی گرفته تا نور درمانی ماوراء بنفش گرفته تا داروها است. پسوریازیس با سایر شرایط جدی مانند دیابت، بیماری قلبی و افسردگی همراه است.

از طریق یک نظرسنجی که توسط بنیاد ملی پسوریازیس توزیع شده است، تیمی به سرپرستی دکتر آدام فریدمن رئیس موقت گروه پوست در دانشکده پزشکی و علوم بهداشتی GW ، دریافتند که بیماران مبتلا به پسوریازیس معمولاً وقتی به درمانهای مکمل یا جایگزین مراجعه می کنند. که با داروهای سنتی عوارض جانبی ناخوشایندی را تجربه نکرده اند.

فریدمن توضیح داد: بیماران به این درمانها متوسل می شوند زیرا آنچه در ابتدا تجویز شده بود، برای آنها کارایی ندارد. “اما آنچه ما از طریق بررسی دریافتیم این است که بیماران ممکن است کاملاً نفهمند که چه داروهایی برای آنها بهترین کار را خواهد کرد.”

در این بررسی مشخص شد که بیماران با استفاده از داروهای مکمل و جایگزین که قبلاً اثربخشی خاصی از خود نشان داده اند جلوی پیشرفت بیشتر بیماری را می گیرند. ویتامین های D و B12 اغلب گزارش مصرف می شوند، در مقابل، indigo naturalis  عصاره گیاهی که در طب سنتی چینی مورد استفاده قرار می گیرد و به عنوان درمانی برای چندین بیماری التهابی شناخته می شود – اثربخشی نشان داده است.

فریدمن گفت: “علاوه بر درمان های انتخاب شده، ما همچنین دریافتیم که کمتر از نیمی از پاسخ دهندگان، درمان های مکمل یا جایگزین را برای دیگران توصیه می کنند.” “این می تواند نتیجه استفاده از روشهای درمانی باشد که توسط شواهد محدود پشتیبانی می شوند.”

فریدمن و تیم وی با اذعان به اینکه این روشها بخشی از اسلحه بیماران است، نشان می دهد که ابتکارات آموزشی که پزشکان را قادر می سازد در مورد داروهای مکمل و جایگزین مبتنی بر شواهد بحث کنند، ممکن است رضایت و نتایج بیمار را بهبود بخشد.

استفاده موثر از قرص همولاکس HEMOLAX برای پاکسازی کبد بیماران پسوریازیس

استفاده موثر از قرص همولاکس HEMOLAX برای پاکسازی کبد بیماران پسوریازیس می تواند تاثیرات شگرفی در درمان پسوریازیس شما داشته باشد.

پاکسازی کبد و نقش ان در درمان پسوریازیس:

منظور از پاکسازی کبد این است که آن را برای پاکسازی همه چربی‌ها، اندوخته‌های قدیمی کلسترول، سنگ‌های مثانه، سموم، بقایای داروها و موادزائدی که در بدن ذخیره می‌شوند، تحریک و آماده کنیم. مطمئناً هیچ کار دیگری (حتی پاکسازی روده) نمی‌تواند چنین تاثیرات شگرفی در درمان پسوریازیس شما داشته باشد.

مکانیسم اثربخشی همولاکس چگونه است؟

تجمع مواد زائد و سموم درکبد و بافتها باعث ایجاد خستگی می‌شود . هلیله‌ها در طب سنتی جهت دفع اخلاط ناسالم، دفع سموم و پاکسازی بدن بسیار توصیه شده‌اند. هلیله‌ها مواد زائد جمع شده در بافتها را به سمت روده‌ها هدایت کرده، باعث دفع موثر آنها می‌شوند و در نهایت احساس سرزندگی را ایجاد می‌کند. مواد موثره موجود در گیاهان مورد استفاده در این دارو با اثر بخشی بالا بر دیواره روده و افزایش جذب آب باعث می‌شود دفع به راحتی انجام بگیرد. پاک کننده معده بوده، به تقویت و پاکسازی دستگاه گوارشی کمک کرده و به همین دلیل در درمان همورئید نیز بسیار نافع است.

ترکیبات:

هلیله سیاه، هلیله زرد، بلیله و آمله، و مواد موثره ای چون: ترچبولین، ترفلاوین A، پونیکالاگین، چبولیک اسید، چبولینیک اسید، گالیک اسید

موارد مصرف:

عوارض جانبی داروهای شیمیایی راکاهش می‌دهد.

یبوست و خشکی را از بین می‌برد

نفخ معده را کاهش می‌دهد.

خستگی مزمن را برطرف می‌کند.

پاکسازی عمومی بدن – سم زدایی کبد

صفرا

روش مصرف:

۳ بار در روز، هر بار ۲ قرص مصرف شود.

شکل دارویی:

۹۰ عدد قرص در ظرف دارو همراه با بروشور در جعبه مقوایی

تحریم های آمریکا جان بیماران پسوریازیس را نشانه رفته است

ترامپ و حامیان او در غرب ادعا می کنند دارو برای مردم ایران تحریم نیست اما هنگامیکه بانک ها، ساز و کارهای مالی منطبق بر شرایط تحریم را ندارند، دارو عملا تحریم است و غرب کاری کرده است که دارو به دست مردم نرسد.

هرچند ۹۷ درصد داروها داخل کشور تولید می شود اما نباید فراموش کرد حدود ۵۰ درصد مواد اولیه دارویی از خارج کشور وارد می شود و از سوی دیگر تولید یک دارو به اجزای متفاوتی نیاز است که نبود حتی یکی از این اجزا می تواند موجب توقف خط تولید دارو شود؛ همچنین تولید برخی داروها و واکسن ها به ویژه داروهای گران قیمت بیماران صعب العلاج برای تولیدکنندگان، توجیه اقتصادی ندارد و حتما نیاز به واردات و ساز و کارهای مالی برای نقل و انتقال پول است.

عامل دیگری که باید در تولید دارو به آن توجه داشت، این است که مواد اولیه دارو متاثر از سوبسید است اما مواد جانبی دارو مانند کاغذ بسته بندی مشمول سوبسید نمی شود و وقتی شرایط تحریم روی کاغذ و مقوا تاثیر می گذارد بدیهی است که حتی بسته بندی دارو نیز دچار مشکل شده و با گران تر شدن قیمت دارو، عملا دسترسی به آن برای برخی افراد سخت می شود.

تحریم دارو از سوی غرب چنان عیان است که حتی دادِ صنعتگران حوزه دارو را هم درآورده است؛ از آن جمله که عباس کبریایی زاده نایب رئیس سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی می گوید: این سندیکا آمادگی دارد کانون حقوقی شکل بگیرد و آسیبی که ناشی از تحریم های ارزی و بانکی دارد به سلامت جامعه می زند و کمبودهای مقطعی دارو ناشی از آن در این کانون مطرح شود و به صورت بین المللی در این زمینه از آمریکا شکایت شود.

جالب است که حتی کانال های مالی که عنوان شده برای دریافت دارو ایجاد شده است تاکنون هیچ کارآیی نداشته است و به گفته کبریایی زاده، چیزی هم که به عنوان اینستکس مطرح شده، تا امروز اثری بر دارو در آن ندیدیم و آنچه که تا الان مشکلات دارو را برطرف کرده در واقع به نوعی سیاست هایی بوده که داخل کشور انجام شده است.

بیمارانِ بی دارو، شاهدی برای تحریم دارویی غرب علیه ایران:

یکی دیگر از شهروندان که مبتلا به روماتیسم مفصلی است، نیز می گوید: داروی متوتروکسات (Methotrexate) را ناگزیرم هفته ای پنج عدد مصرف کنم اما از زمان تشدید تحریم‌ها این دارو به سختی گیر می آید. یعنی پنج عدد از این قرص را باید همزمان مصرف کنم.

وی می افزاید: این دارو به طور گسترده برای درمان بیماری‌هایی مانند آرتریت روماتوئید، پسوریازیس و کرون به کار می‌رود.

اگر جامعه غرب پافشاری ایران و مسئولان و صنعتگران آن بر تحریم بودن دارو را نمی پذیرد، نمی تواند منکر زبان گویای بیمارانی شود که از تحریم های آمریکا علیه دارو، جانشان به لب رسیده است.

آذین صحابی یکی از صدها بیمارانی است که تحریم دارو، سلامت او را نشانه گرفته است. وی که مبتلا به نوعی بیماری خود ایمن موسوم به میاستنی گراویس(Myasthenia gravis) یا MG است می گوید: یکی از داروهایی که ما بیماران میاستنی گراویس همیشه باید استفاده کنیم «مستینون» (MESTINON) است این روزها به دلیل تحریم های ضد ایرانی غرب علیه کشورمان نوع خارجی آن به شدت کمیاب شده است.

وی می افزاید: این دارو داخل کشور تولید می شود و بسیاری از بیماران آن را مصرف می کنند و به خوبی هم پاسخگو است اما متاسفانه بیماران مقاوم به درمان، ناچارند فقط نوع خارجی آن را مصرف کنند.

به گفته صحابی، داروی حیاتی دیگر برای بیمارانی که به نوع مادرزادی این بیماری دچارند، «افدرین» (Ephedrine)، است که این روزها اصلا وارد نمی شود و در واقع، زندگی مبتلایان به نوع ژنتیکی این بیماری در معرض خطر قرار گرفته است و اکنون معضلی بسیار فوری و جدی است.

یکی دیگر از شهروندان نیز از کمبود ریتالین گلایه می کند و می گوید: این قرص خارجی را سوئیس تولید می کند و برای کودکان دارای بیش فعال است اما سخت گیر می آید و فقط داروخانه‌های منتخب با نسخه پزشک آن را در اختیار می دهند.

یکی از فعالان در حوزه دارو نیز می افزاید: تامین داروی سوئیسی ریتالین از اوایل سال ۹۷ دچار معضل جدی شد و کمتر وارد می شود بنابراین سهمیه داروخانه ها نیز کاهش یافته است و هر روز تلفن های زیادی از داروخانه ها داریم که می خواهند بدانند سهمیه دارو چه زمانی به آنان اختصاص می یابد اما حجم دارو به خاطر شرایط تحریم ناچیز است.

وی می افزاید: به علت حجم کم دارو، این دارو فقط در داروخانه های منتخب توزیع می شود و داروخانه ها ناگزیرند به طورمثال به بیماری که ۱۰۰ عدد قرص می خواهد، فقط ۳۰ عدد اختصاص دهند.

مریم شهروند دیگر اما از کمبود پنتاسا (Pentasa)برای درمان زخم روده بزرگ، گلایه می کند و می گوید: به خاطر شرایط تحریم و مشکلات ارزی این دارو نه نوع قرص و نه نوع شیاف آن پیدا نمی شود و اگر هم پیدا شود به خاطر مشکلات ارزی، قیمت آن خیلی گران است.

وی می افزاید: داروی آساکل Asacol نیز که قرص ضد التهاب موضعی روده است، پیدا نمی شود؛ البته نوع ایرانی آن هم موجود است که با بیمار ما سازگار نیست.

بیمار دیگری از نبود قرص خارجی کنکور (کُنکُر concor) شاکی است و می گوید: تحریم موجب شده تا دیگر نوع خارجی قرص کنکور پیدا نشود.

وی تاکید می کند: قرص کنکور داروی حیاتی برای بیمار جراحی قلب باز به شمار می رود و برای زندگی او کاملا حیاتی است درحالیکه تحریم ها باعث شده تا این قرص دیگر موجود نباشد.

تحریم دارو و حقوق بشر:

بند دوم ماده اول منشور ملل متحد و مقررات سازمان بهداشت جهانی نیز اصل تحریم‌ به‌ویژه تحریم دارو را در تضاد با اصل انصاف و مقررات حقوق بشر قلمداد می‌کند بنابراین اعمال تحریم‌هایی از این دست نمونه‌ای آشکار از نقض حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق بشر است.

از همین رو کمپین حقوق بشر در ایران از جامعه بین‌المللی خواسته است در شرایط تحریم، ادامه خرید دارو و مایحتاج اولیه را برای ایران فراهم کند؛ از جامعه جهانی خواسته شده است مکانیسم‌های مالی شفافی ایجاد کند که بتواند ادامه مبادله و داد و ستد در زمینه دارو و دیگر مایحتاج اولیه زندگی را بدون اختلال برای ایرانیان تضمین کند. این امر تاکنون محقق نشده و دارو برای مردم ایران تحریم است.

صـــابون گیاهی سیتــودرم جهت استفاده بیماران پسوریازیس

صـــابون گیاهی سیتــودرم جهت استفاده انواع پوست ها مناسب می باشد و بعلت دارا بودن درصد قابل توجهی روغن گل بنفشه، عصاره آلوئه ورا، عصاره کالاندولا، علاوه بر خاصیت مرطوب کنندگی، ضد التهاب، ضد خارش، ضد قرمزی و ضد باکتری نیز مِی باشد که می توان آنرا برای درمان بیماریهای پوستی، اگزما، پسوریازیس، پوسته پوسته شدن پوست، سوختگی های پوست و التهابات پوستی به کار برد.

صـــابون گیاهی سیتــودرم جهت استفاده بیماران پسوریازیس:

آلوئه ورا (صبر زرد) گیاهی است که دارای سابقه ای طولانی برای تسریع در بهبودی پوست است، در آن اسیدهای آمینه، ویتامینC ، E ، B ، روی و اسیدهای چرب ضروری وجود دارد و خواص مفیدی در درمان پسوریازیس، سوختگی، اگزما و آکنه دارد.

آلانتوئین یک ماده اولیه لعاب دار در آلوئه ورا است و یک عامل مهم در تکثیر می باشد که سبب ترمیم بافت پوست می شود و به علت تحریک و سنتز کلاژن و الاستین، سلول های پوستی مرده را از بین می‌برد و سلول های جوان را جایگزین می کند، بنابراین پوست را تازه و درخشان می‌سازد.

گل بنفشه دارای موسیلاژ و اسید سالیسیلیک می باشد که اسید سالیسیلیک موجود در آن در درمان پسوریازیس بسیار مفید بوده و موسیلاژ موجود در آن اثر نرم کنندگی دارد و به عنوان یک درمان شناخته شده برای تسکین التهابات و بیماریهای پوستی از آن استفاده می شود.

کالاندولا (گل همیشه بهار) دارای خواص التیام زخمهای پوستی، ضد التهاب جلدی، بهبود گردش خون، خواص آرامش بخشی، خاصیت ضدعفونی کننده، ضدالتهاب، ضد تورم و قابض دارد و کمک به ترمیم بافت می کند و در محصولاتی که برای مصارف خارجی هستند برای درمان اختلالات و بیماریهای پوستی، بهبود زخم، ترک و خشکی پوست استفاده می شود.

طریقه مصرف:

ابتدا پوست خود را با آب ولرم شستشو دهید، سپس سطح پوست را به مدت ۲ تا ۳ دقیقه با کف صابون ماساژ دهید و پس از آن پوست را با آب ولرم شستشو دهید، شستشوی روزانه ۱ تا ۲ بار پوست با این محصول می تواند اثر بخشی کافی برای پوست داشته باشد .

موارد احتیاط:

این صابون برای مصرف موضعی است و از تماس آن با چشم، دهان، مجاری بینی و سایر غشاهای مخاطی در صورت تماس جلوگیری شود.

بررسی میزان CRP در سرم بیماران مبتلا به پسوریازیس قبل و بعد از NB-UVB

بیمارانی که مبتلا به پسوریازیس پلاکی متوسط تا شدید بودند التهاب سیستمیک نیز داشتند که این التهاب با سطح بالای CRP آنها نشان داده شد. فعالیت بیماری پوستی، همراهی معنی داری با بالارفتن CRP داشت. فتوتراپی که باعث بهبود ضایعات پوستی پسوریازیسی میشد سبب کاهش التهاب و در نتیجه پایین آمدن سطح CRP میشد.

پسوریازیس پلاکی:

پسوریازیس نوع پلاکی یک بیماری التهابی، مزمن و شایع پوست است که شیوع آن در آسیا بر حسب آمار بین ۰/۴ تا ۰/۷% گزارش شده ولی در دنیا این بیماری ۲% تا ۵% جمعیت را مبتلا می کند. پسوریازیس با تکثیر بیش از حد و اختلال در تکامل کراتینوسیتها مشخص می گردد. از آنجایی که پسوریازیس یک رفتار عود کننده دارد سبب اختلال در کیفیت زندگی بیماران می شود. طبیعت التهابی پسوریازیس توسط ظاهرشدن بالای سیتوکین های پیش التهابی سیستمیک جلدی مانند IL23 ،IL22 ،IL20 ،IL19 ،IL17 ،IL8 ،IL12 ،IL6 ،IL2 ، و IFNγ و TNFα نشان داده شده است.

([narrow band Ultraviolet B[ NB – UVB):

مطالعات بیانگر این است که TNFa سبب ترشح IL6 میشود که آن نیز سبب تحریک کبد و تولید واکنش دهنده های فاز حاد مثل (CRP ( C – reactive protein که به عنوان یک بیومار کر التهابی می باشد می گردد. استفاده از انواع مختلف فتوتراپی به عنوان یک گزینه ی درمانی اصلی برای پسوریازیس ولگاریس در نظر گرفته می شود. فتوتراپی با پرتو فرابنفش نوار باریک ([narrow band Ultraviolet B[ NB – UVB) با طول موج ۳۱۱ نانومتر در پاک شدن ضایعات پسوریازیسی بسیار مؤثر می باشد.

NB-UVB به طور معنی داری نسبت به BB ( broad band ) – UVB در مدت زمان کوتاهی سبب پاک شدن ضایعات پسوریازیسی می شود و فقط در ۱۰٪ موارد منجر به ایجاد سوختگی میشود.

بررسی میزان CRP در سرم بیماران مبتلا به پسوریازیس قبل و بعد از NB-UVB:

هدف از این مطالعه بررسی میزان CRP در سرم بیماران مبتلا به پسوریازیس با نوع پوستی ۳، قبل و بعد از درمان با NB- UVB بود تا بدین طریق بتوانیم حداقل جلساتی که منجر به کاهش نمرهی در Psoriasis Area and Sevirity Index (PASI) بیماران می گردد مشخص نموده و از عوارض فتوتراپی بکاهیم. از آنجایی که CRP یک مار کر پروتئینی واکنش فاز حاد بوده که در عرض ۲۴ تا ۴۸ ساعت بعد از آسیب بافت یا عفونت در سرم قابل شناسایی است و دارای نیمه عمر ۶ تا ۸ ساعت بوده، همچنین طیف پویایی وسیعی داشته و به عنوان یک مار کر مهم در مطالعات بالینی استفاده می شود، به طوری که بعد از یک درمان موفق سطح آن افت کرده و برای پایش روز به روز مناسب بوده و هر زمانی که میزان آن اندازه گیری شود تصویری از حوادث ۱۲ ساعت قبل را ارائه می کند، ما جهت بررسی پاسخ به درمان، میزان سرمی این بیومارکر را بررسی نمودیم.

روش اجرا:

این مطالعه بر روی بیماران مبتلا به پسوریازیس نوع پلاکی در بیمارستان فرشچیان همدان مراجعه نموده اند انجام شد. ۳۰ بیمار مبتلا به پسوریازیس نوع پلاکی که برای آنها اندیکاسیون درمان با NB – UVB گذاشته شده بود وارد این مطالعه شدند، که در نهایت مطالعه با ۲۵ بیمار ادامه یافت. این افراد شامل ۱۸ مرد و ۷ زن بودند که متوسط سن آنها ۴۱/۰۸ سال و در محدوده ی ۲۱ تا ۶۷ سال بود. متغیرهای مورد بررسی ما در این مطالعه شامل مقدار CRP در سرم بیماران قبل و بعد از درمان با فتوتراپی، نمره PASI قبل و بعد از درمان، و هم چنین میانگین سطح تغییرات CRP در قبل و بعد از درمان و مقدار عددی ۷۵٪PASI میشد. بر این اساس برای بیمارانی که در طرح وارد شده بودند یک پرسش نامه که شامل سن بیمار، جنس بیمار، درگیری نواحی آناتومیک مختلف و هم چنین سطح درگیری آنها، وجود اریتم، ضخامت و پوسته ریزی در نواحی درگیر به همراه میزان CRP سرم اولیه و هم چنین CRP بعد از درمان، نمرهی PASI قبل و بعد از درمان، تعداد جلسات فتوتراپی و دوز تجمعی اشعه تابیده شده به فرد جهت پاک شدن ۷۵درصدی ضایعات تکمیل می شد.

محاسبه شدت پسوریازیس بر اساس نمره ی PASI:

میزان CRP سرم را از نمونه ی خونی بیماران که قبل از درمان و هم چنین بعد از ۲۵ جلسه درمان یا هر زمانی که بیمار اظهار می داشت که ضایعات پوستی او بهبود یافته است، اندازه گیری می شد. در این روش توسط سانتریفوژ سرم را از نمونه خونی جدا نموده در فریزر تحت برودت ۱۸- نگهداری می کردیم و سپس بررسی و آنالیز سطوح CRP فقط بر روی نمونه های دوگانه ای که قبل از درمان و بعد از درمان گرفته شده بود انجام می شد. که سطح اولیه ی CRP و سطح CRP در انتهای درمان و تغییرات آن محاسبه و در پرسش نامه ی مربوطه ثبت میشد. ما برای سنجش میزان CRP در سرم از کیت آزمایشگاهی (Product Code : ZK044 . L . R MininephTMM Human C-Reactive Protein Kit) که میزان کمتر ا/۳٫۸mg را نرمال گزارش می کرد استفاده نمودیم.

در این تحقيق ما شدت پسوریازیس را بر اساس نمره ی PASI محاسبه نمودیم و نمرهی PASI را قبل و بعد از درمان به دست آوردیم. در نهایت اختلاف بین نمره PASI اولیه و نهایی را مشخص نموده و بر اساس فرمول ۱ میزان ۷۵٪ PASI را حساب نمودیم.

فرمول ۱: چگونگی محاسبه ی میزان بهبودی ضایعات PASI %=(PASI – PASI)/PASI, x100

برای درمان ضایعات پسوریازیسی بیماران از فتوتراپی با NB – UVB با طول موج ۳۱۱ نانومتر به تعداد سه جلسه در هفته استفاده شد که اولین دوز آن ۰/۴J بود و میزان افزایش آن بر طبق پروتکل پیش بینی شده ی بخش پوست بود که این پروتکل در جدول ۱ آمده است.

تحلیل های آماری بر اساس مقادير اوليه و نهایی CRP سرم و مقدار تغییرات آن در ابتدا و انتهای درمان، هم چنین با استفاده از معیارهای بالینی جهت تعیین نمرهی PASI در ابتدا و انتهای درمان انجام شد. سپس از آزمون t جفتی و ضریب همبستگی Spearman جهت مقایسه ی میانگین ها و تعیین ارتباط بین متغیرها و هم چنین از روشهای توصیف داده ها جهت نشان دادن فراوانی ها استفاده نمودیم.

يافته ها:

نتایج به دست آمده از بررسی ۲۵ بیمار که مطالعه را کامل نمودند در جدول ۲ خلاصه شده است.

تعداد ۱۶ نفر از افراد مورد مطالعه دارای PASI ٪۷۵ و بالاتر بودند. بیشترین مقدار سطح CRP سرم در ابتدای درمان ۱۸/۵۸۰mg / l و کمترین آن ۲/۱۰mg / l و میانگین آن ۵/۷۹ بود، بیشترین نمرهی PASI قبل از درمان ۵۳/۱۰ و کمترین آن ۹/۱۰ و میانگین آن ۲۲/۲۰، و بعد از درمان کمترین مقدار سطح CRP برابر ۱/۸۰mg/ l  و بیشترین مقدار آن برابر ۶/۸۸mg/ l میانگین آن ۳/۳۰ بود هم چنین کمترین نمرهی PASI بعد از درمان . (صفر) و بیشترین مقدار آن برابر عدد ۱۵ بود در حالی که میانگین PASI بعد از درمان ۵/۲۷ بود.

مقدار و میزان تغییرات مشاهده شده بین CRP قبل و بعد از درمان در شکل ۱ نشان داده شده است. مقدار نمرهی PASI قبل و بعد از درمان در شکل ۲ نشان داده شده است. ارتباط بین CRP بعد از درمان با نمرهی ۷۵٪ PASI در شکل ۳ نشان داده شده است.

بحث:

نتایج گزارش شده در این مطالعه بیان کننده ی این است که در بیماران مبتلا به پسوریازیس سطوح CRP در سرم، بالا می رود که این مقدار افزایش به درجه ی فعالیت بیماری پوستی بستگی دارد. که فعالیت بیماری پوستی نیز توسط نمرهی PASI سنجیده میشود.

CRP یک پروتئین واکنشی فاز حاد است و به عنوان یک بیومار کر التهاب سیستمیک شناخته می شود. در این مطالعه سطح CRP سرم بعد از درمان با فتوتراپی به طور معنی داری کاهش یافت (۰۰۰۱>P).

مطالعه ای که توسط Biljan و همکاران روی ۷۰ بیمار مبتلا به پسوریازیس:

در مطالعه ای که توسط Biljan و همکاران روی ۷۰ بیمار مبتلا به پسوریازیس انجام شد، مشاهده شد که پارامترهای التهابی مثل CRP سرم به طور معنیداری با تظاهرات بالینی بیماری پسوریازیس ارتباط دارد (۰۰۰۵>P) و نتایج بیان کننده ی این بود که پسوریازیس یک بیماری التهابی است که بالارفتن سطح پاسخ های التهابی با شدت بیماری رابطه دارد و از سنجش سطح CRP سرم به عنوان یک مار کر مهم پیش آگهی برای تشدید پسوریازیس می شود استفاده کرده

مطالعه ی مقطعی که روی ۷۳ بیمار مبتلا به پسوریازیس توسط Coimbra و همکارانش:

در یک مطالعه ی مقطعی که روی ۷۳ بیمار مبتلا به پسوریازیس توسط Coimbra و همکارانش انجام گرفت، مشاهده شد که سطح CRP با نمرهی PASI ارتباط دارد و هم چنین درمان با NB- UVB سبب کاهش سطح CRP در سرم بیماران می شود. در نتیجه پیشنهاد شد که CRP سرم به عنوان یک مار کر مفیدی برای تشخیص شدت پسوریازیس می باشد و از آن برای پایش فعالیت بیماری یا پاسخ به درمان استفاده کرد؟

مطالعه ی دیگری که توسط Chodorowska بر روی ۱۷۵ بیمار مرد مبتلا به پسوریازیس انجام شد:

مطالعه ی دیگری که توسط Chodorowska بر روی ۱۷۵ بیمار مرد مبتلا به پسوریازیس انجام شد و فعالیت بالینی بیماری پسوریازیس بر طبق نمرهی PASI محاسبه شده بود، نشان داد که سطح CRP سرم در فاز حاد بیماری افزایش داشت (۰۰۰۱>P)”.

مطالعه ای که توسط Strober و همکارانش روی بیماران مبتلا به پسوریازیس:

مطالعه ای که توسط Strober و همکارانش روی بیماران مبتلا به پسوریازیس جهت بررسی تأثیر اتاترسپت (Etanercept) در سطح CRP سرم انجام گردید مشخص شد که بیماران مبتلا به پسوریازیس نوع پلاکی متوسط تا شدید پوستی با بالارفتن سطح CRP سرم به طور معنی داری همراه می باشد.

استفاده از مارکرهای التهابی مخصوصأ hs- CRP برای بررسی شدت پسوریازیس و پاسخ به درمان:

در مطالعه ای که توسط Kanelleas و همکاران با عنوان نقش مارکرهای التهابی در ارزیابی شدت بیماری و پاسخ به درمان در بیماران مبتلا به پسوریازیس انجام شد، نشان داده شد که بعد از درمان مارکرهای التهابی مثل CRP سرم کاهش می یابد (۰۰۰۱>P) و نمرهی PASI با hs – CRP ارتباط داشت و نتیجه گیری شد که از مارکرهای التهابی مخصوصأ hs- CRP برای بررسی شدت پسوریازیس و پاسخ به درمان می شود استفاده نمود. و ترکیبی از مارکرهای التهابی مثل CRP به همراه نمرهی PASI ممکن است نشان دهنده ی وضعیت التهابی در پسوریازیس باشد.

سطح CRP در سرم بیماران با پسوریازیس پلاکی متوسط تا شدید بالا میباشد:

با توجه به مطالعات فوق و نتایج حاصل از بررسی های ما مشخص شد که سطح CRP در سرم بیماران با پسوریازیس پلاکی متوسط تا شدید بالا میباشد و این نشان دهنده ی این است که پسوریازیس یک بیماری التهابی سیستمیک بوده و درمان با فتوتراپی با NB – UVB با طول موج ۳۱۱ نانومتر منجر به بهبودی ضایعات پسوریازیسی می گردد و هم چنین سطح CRP سرم را کاهش می دهد که مطالب فوق توسط بررسی های آماری انجام شده بین ارتباط سطح CRP سرم و نمره ی PASI سنجیده شده، بر اساس مشاهدات و معاینات بالینی بیماران مبتلا به پسوریازیس مشخص می گردد. جهت بررسی عوارض جانبی مزمن فتوتراپی با NB- UVB ، مطالعات بیشتر و هم چنین پیگیری طولانی مدت بیماران لازم است.

بررسی سطح پرولاكتین سرم در بیماران مبتلا به پسوریازیس

پسوریازیس یک بیماری مزمن التهابی است که به نظر میرسد تحـت تأثیر عوامـل ژنتیـک و ایمونولوژیـک ایجـاد میگردد. مطالعات متعدد نشان داده اند که هورمونهای مختلف مانند پرولاکتین احتمـالاً نقـش مهمـی در ایجـاد و گـسترش ایـن بیماری دارند. این مطالعه با هدف تعیین سطح سرمی پرولاکتین در بیماران مبتلا به پسوریازیس و مقایسه ی آنان بـا افـراد سـالم انجام گرفته است.

پسوریازیس و انواع آن:

پسوریازیس یک بیماری شایع، مزمن و عود کننده است که با پلاکهای مدور، اریتماتو و پوسته دار مشخص می شود. پسوریازیس انواع مختلف بالینی از قبیل اشکال پلاکی، معکوس، پوسچولار و اریترودرمیک دارد. این بیماری همچنین می تواند درگیری اعضایی مانند سر، ناخن و مفاصل را ایجاد نماید. شیوع این بیماری در جمعیت عمومی، ۳-۱٪ (متوسط ۲٪) گزارش شده است.

علت پسوریازیس پیچیده و به خوبی شناخته نشده است:

علت پسوریازیس پیچیده و به خوبی شناخته نشده است در کنار فاکتورهای مختلفی که در پاتولوژی آن نقش ایفا می کنند هورمونها نیز شرکت دارند. پرولاکتین هورمونی نوروپپتیدی است که بطور اصلی در ساقه هیپوفیز تولید می شود و یک ایمونومدولاتور مهم به حساب می آید هر چند در نواحی خارج هیپوفیز نیز می تواند تولید گردد.

گیرنده های پرولاکتین روی کراتینوسیت های پوست دیده شده اند و نشان داده شده است که این هورمون به طور موثری منجر به رشد کراتینوسیت ها در پسوریازیس می شود. همچنین پرولاکتین ارتشاح سلول T تیپ یک را در ضایعات پسوریازیس از طریق بعضی کموکین ها القا می کند (اینترفرون گاما). در پاره ای از مطالعات تشدید پسوریازیس در حضور پرولاکتینوما دیده شده است. به دلیل رویکرد جدید به سمت مطالعات پایه درباره نقش بالینی پرولاکتین و مطرح شدن روش های تشخیصی و درمانی جدید پسوریازیس به ویژه با استفاده از داروهای کاهنده پرولاکتین مانند بروموکریپتین در این مطالعه به تعیین سطح سرمی این هورمون در بیماران مبتلا به پسوریازیس، ارتباط آن با شدت بیماری و مقایسه ی آنها با افراد سالم پرداخته شد.

روش کار بررسی سطح پرولاکتین سرم در بیماران مبتلا به پسوزیاریس (دکتر اکرم انصار، دکتر زهرا امامی بیمارستان پوست فرشچیان همدان):

در این مطالعه ی مورد- شاهدی، ۲۴ نفر از بیماران مبتلا به پسوریازیس که در فاصله زمانی یک سال به درمانگاه و بخش پوست بیمارستان فرشچیان همدان مراجعه کرده بودند، بررسی شدند.

معیارهای ورود به مطالعه افرادی بودند که بیماری آنها بر اساس معاینه بالینی و سپس بیوپسی پوست و بررسی پاتولوژی محرز شده بود و حداقل در یک ماه گذشته تحت هیچگونه درمان دارویی موضعی و سیستمیک جهت ضایعات خود قرار نگرفته بودند. برای گروه کنترل نیز ۲۴ نفر از افراد سالم داوطلب مراجعه کننده به درمانگاه پوست که از نظر سن و جنس، با گروه مورد همسان سازی شده بودند انتخاب گردیدند. افراد گروه کنترل هیچگونه بیماری پوستی و یا سیستمیک نداشتند. اطلاعات دموگرافیک و بالینی بیماران توسط یک متخصص مجرب در پرسشنامه ثبت گردید.

در هر دو گروه معیارهای خروج از مطالعه وجود هر گونه بیماری مزمن، اتوایمیون و سایر بیماریهای التهابی غیر از پسوریازیس طی سه ماه گذشته بود. همچنین سابقه مصرف داروهایی که سطح پرولاکتین را تغییر می دهد (داروهای ضدافسردگی و ضد جنون، استروژن، H2 بلاکر، متیل دوپا، متوکلوپرامید، فنوتیازین، رزرپین، ور راپامیل و…) هر گونه شرایطی که سطوح هورمون را تغییر میدهد (تروما به سر، پرولاکتینوما، بیماری های هیپوتالاموس، تیرویید و کلیه ) و بدخیمی یا شرایط خاص فیزیکی و روحی که منجر به مخدوش کردن نتایج می شد لحاظ گردید. در زنان، بارداری، شیردهی و نامنظمی قاعده گی نیز جزو موارد خروج در نظر گرفته شد.

برای اندازه گیری میزان پیشرفت یا بهبود این بیماری از استاندارد Psoriasis Area & Severity Index ; PASI استفاده شد در این استاندارد چهارفاکتور مختلف اندازه گیری میشود که عبارتند از:

ضخامت پوست،

پوسته ریزی،

آریتم (قرمزی پوست)

وسطح پلاکهای روی پوست.

این فاکتورها باید در چهار قسمت سر، بدن، دست و پای بیمار اندازه گیری شود. بیمارانی که در جهی شدت بیماری آنها برحسب سیستم امتیازدهی PASI تا ۷/۵ بود، در گروه با | شدت خفیف، از ۷/۵ تا ۵ /۱۲ در گروه متوسط و بیش از ۵ /۱۲ در گروه شدید طبقه بندی شدند. لازم به ذکر است که حداقل درجهی شدت بیماری ۱ و حداکثر آن ۲۰ می باشد. و از همه شرکت کنندگان در مطالعه، ۵ میلی لیتر خون وریدی جهت اندازه گیری سطح سرمی پرولاکتین در وضعیت ناشتا گرفته شد.

نمونه ها به آزمایشگاه رفرانس ارسال شده، با بهره گیری از روش ELISA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. جهت نگهداری، نمونه ها در دمای ۲۰- سلسیوس منجمد شدند. کیت ها نیز در دمای  ۸- ۲ سلسیوس در یخچال نگهداری گردیدند. کیت مورد استفاده جهت اندازه گیری پرولاکتین قادر به اندازه گیری در محدوده ۵/۲±۸/۳۶ نانوگرم در میلی لیتر بود. باتوجه به این واقعیت که افراد هیپوتیرویید سطح پرولاکتین بالاتری دارند، سطح TSH سرم نیز در تمام شرکت کنندگان طرح، جهت پیدا کردن هرگونه هیپوتیروییدی همزمان چک شد و مقادیر غیر طبیعی از مطالعه خارج شدند. کیت مورد استفاده جهت اندازه گیری TSH قادر به اندازه گیری در محدوده ۶/۵-۰/۳۵ میکروگرم در میلی لیتر بود.

پس از تایید و تصویب طرح توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی همدان، روند درمان با رضایت آگاهانه، آزادانه و کتبی افراد صورت گرفت. هیچگونه مداخلهی درمانی خارج از روال توضیح داده شده، صورت نپذیرفت و هزینه ی آزمایشات بر افراد تحمیل نگردید. مشخصات و اطلاعات بیماران کاملا محفوظ و محرمانه ماند و به بیماران راجع به طرح توضیح کافی داده شد.

تمامی اطلاعات به دست آمده وارد نرم افزار SPSS نسخه ۱۹شده، با استفاده از آزمون ا مستقل و آنالیز واریانس (ANOVA) تجزیه و تحلیل گردیدند. همچنین از تست های man witney و kruskal wallis استفاده گردید.

نتایج:

افراد دو گروه از نظر جنس و سن با تناظر یک به یک انتخاب شدند. از مجموع ۴۸ فرد بررسی شده ۳۳ نفر (۷۵ / ۶۸ ) مرد و ۱۵نفر (%۲۵/ ۳۱) زن بودند. افراد مورد بررسی در محدوده سنی ۷۷-۲۱ سال با میانگین ۴۵/۷±۹/۱۵ سال بودند (جدول ۱). همچنین میانگین مدت زمان ابتلا در بیماران، ۱۲/۹±۸/۶ سال بود.

در آزمون آماری انجام شده با توجه به مقدار ۸۶٫۰=P بدست آمده ارتباط معنادار آماری بین سطح سرمی پرولاکتین و شدت بیماری یافت نشد. سطح سرمی پرولاکتین در بیماران در محدوده ۲۰-۸/۲
نانو گرم در میلی لیتر و در افراد سالم در محدوده ۵-۵/۲ نانو گرم در میلی لیتر در جدول ۳ مشاهده می شود.

با توجه به نتایج جدول و مقدار ۰٫۰۴=P بدست آمده از آزمون آماری می توان تفاوت معنی داری را بین میانگین سطح سرمی پرولاکتین در بیماران مبتلا به پسوریازیس و افراد سالم پذیرفت.

مطالعه ای که عزیز زاده و همکاران در سمنان:

مطالعات اندکی به بررسی سطح سرمی پرولاکتین در بیماران پرداخته اند. در مطالعه ای که عزیز زاده و همکاران در سمنان و روی ۳۰ بیمار مبتلا به پسوریازیس در مقایسه با ۳۰ فرد سالم انجام دادند، ارتباط بین شدت بیماری پسوریازیس و سطح سرمی پرولاکتین مشخص شد. (۰٫۰۰۳=P ) هر چند که متوسط پرولاکتین سرم در افراد پسوریازیس به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل نبود.

مطالعه دیلم کاریرز و همکاران:

دیلم کاریرز و همکاران در سال ۲۰۱۱ در بارسلونا به مقایسه سطح سرمی پرولاکتین در ۲۰ نفر قبل و بعد از درمان موضعی با پماد تاکلسیتول پرداختند. بر اساس یافته های آنها سطح سرمی پرولاکتین در بیماران به طور معنی داری بیشتر از افراد سالم بود ( ۱٫ ۰۰۰>P) و بعد از درمان به طور معناداری این سطح کاهش یافت ( ۱٫ ۰۰۰=P). همچنین بین سطح سرمی پرولاکتین و PASI نیز ارتباط معناداری وجود داشت ( ۲ ۰٫۰=P).

مطالعه گور پلی اوغلو که در سال ۲۰۰۸ در اروپا:

در مطالعه گور پلی اوغلو که در سال ۲۰۰۸ در اروپا انجام شد، ۳۹ بیمار مبتلا به پسوریازیس با ۳۶ فرد سالم مقایسه شدند، ۹ بیمار سطح بالای پرولاکتین را نشان دادند اما زیر ۱۰۰ نانوگرم در هر میلی لیتر بود (که حداقل میزان برای تشخیص پرولاکتین مطالعه حاضر می باشد) و اختلاف مشخصی بین سطوح پرولاکتین در بین بیماران و گروه کنترل یافت نشد. همچنین ارتباط آماری معنی داری نیز بین شدت بیماری پسوریازیس و سطوح پرولاکتین دیده نشد.

مطالعه ای که توسط فرهاد هند جانی و همکاران در شیراز:

در مطالعه ای که توسط فرهاد هند جانی و همکاران در شیراز روی ۹۰ فرد انجام شد، رابطه ای بین سطح سرمی پرولاکتین در دو گروه کنترل و بیمار پیدا نشد. همچنین بین شدت پسوریازیس و پرولاکتین رابطه ای یافت نشد ( ۶۰۴ . ۰ = P) ایشان پیشنهاد کرده اند که مطالعات بیشتری بر روی سطح سرمی پرولاکتین در مبتلایان به پسوریازیس انجام گیرد تا نقش دقیق آن در پاتوژنز بیماری مشخص شود.

مطالعه رباطی و همکاران در بیمارستان شهدای تجریش تهران:

مطالعه رباطی و همکاران در بیمارستان شهدای تجریش تهران بر روی سطح سرمی گروهی از هورمون ها (تیرویید، پرولاکتین و کورتیزول) در ۳۰ بیمار مبتلا به پسوریازیس و مقایسه آن با افراد سالم نشان داد که بین سطح سرمی پرولاکتین در بیماران و گروه کنترل اختلاف آماری معنی داری وجود ندارد اما یک کاهش واضح پرولاکتین بعد از درمان مشاهده شد ( ۵٫ ۰۰۰>P). همچنین هیچ ارتباطی بین سطح هورمونها و PASI مشاهده نگردید.

بیشتر بودن سطح سرمی پرولاکتین در بیماران پسوریاتیک در مطالعه حاضر منطبق با یافته های اکثر مطالعات ذکر شده است، هر چند که با توجه به تناقض های دیده شده در نتایج مطالعات مختلف بخصوص بین شدت بیماری پسوریازیس و سطوح پرولاکتین، به نظر می رسد انجام بررسی های وسیعتر در این زمینه مورد نیاز باشد. همچنین از آنجایی که نقش خصوصیات ژنتیکی جوامع مختلف بر سطوح سرمی هورمونهای بررسی شده غیر قابل کتمان است، توصیه میشود مطالعات بیشتری به ویژه با رویکرد ژنتیکی در این زمینه صورت گیرد.

نتیجه نهایی:

یافته های مطالعه حاضر نشان داد که تفاوت پیدا شده بین سطح خونی پرولاکتین در گروه بیماران و افراد سالم معنی دار است ولی ارتباطی بین شدت بیماری و سطح سرمی پرولاکتین یافت نشد. بالا بودن سطح سرمی پرولاکتین در بیماران پسوریازیس ممکن است به عنوان یک نشانگر بیولوژیک در فعالیت بیماری نقش ایفا کند.

سپاسگزاری:

این مقاله حاصل پایان نامه دستیاری پوست می باشد و برای انجام آن از کمک مالی هیچ مؤسسه یا ارگانی استفاده نشده است. بر خود لازم می دانیم از سرکار خانم دکتر فرزانه اثنی عشری مشاور آماری و کلیه بیمارانی که با حضورشان امکان انجام این طرح رافراهم نمودند سپاسگزاری کنیم. همچنین مراتب قدردانی خود را از کلیه اساتید، دستیاران و پرسنل محترم بخش پوست بیمارستان فرشچیان همدان اعلام میداریم.

مقایسه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس با ویتیلیگو

سلامتی عامل مهم برای ایفای نقش های اجتماعی و موضوع مشترک بسیاری از فرهنگ هاست، سلامتی از واژه هایی است که بیشتر مردم با آنکه مطمئن هستند که معنای آن را می دانند لكن تعریف آن را دشوار می یابند: از این رو تعاریف بسیاری از سلامتی ارائه شده است، تعریفی که بیشتر از همه پذیرفته شده است مربوط به سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۴۸ می باشد: «سلامتی عبارتست از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی، نه تنها بیمار یا معلول نبودن». این تعریف از سلامتی، مفهوم بهزیستی» را بوجود آورد که خود دارای اجزای عینی و ذهنی است، اجزای عینی آن با آنچه به طور معمول به عنوان استاندارد زندگی» یا «سطح زندگی» نامیده می شود، ارتباط دارد و به اجزای ذهنی آن «کیفیت زندگی» اطلاق می شود.

مقایسه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس با ویتیلیگو:

کیفیت زندگی واژه ای است که برای توصیف سلامت جسمی، روانی و اجتماعی افراد و توانایی آنها در انجام امور و وظایف معمول زندگی به کار می رود. در اندازه گیری کیفیت زندگی اثرات فرآیند بیماری و درمان بر جنبه های مختلف زندگی افراد بررسی می گردد . ابزار سنجش کیفیت زندگی باید جنبه های جسمانی، روانی، اجتماعی و عملکردی زندگی را بررسی کند.

پسوریازیس از شایع ترین بیماری پوستی مزمن می باشد و در سراسر جهان ۱ تا ۳ درصد از جمعیت به آن مبتلا میباشند. به علت عدم بهبود دائمی بیماران مبتلا به پسوریازیس، هدف از درمان، به حداقل رساندن وسعت و شدت ضایعات به میزانی که موجب از بین رفتن بیشتر کیفیت زندگی بیماران نشود، می باشد. مطالعات نشان داده که پسوریازیس با جنبه های مختلف کیفیت زندگی نظیر زندگی اجتماعی، ورزش، روابط بین فردی و زناشویی و توانایی کار کردن تداخل ایجاد می کند. سنجش کیفیت زندگی بیماران پسوریازیسی نه تنها امکان ارزیابی اثر متغیرهای بیماری و درمان را بر کارکرد بیماران بدست می دهد، بلکه ما را قادر می سازد تا مداخلات در جنبه های مختلف کیفیت زندگی را در گروههای اختصاصی بیماران مبتلا به پسوریازیس نیز بررسی کنیم.

بیماری ویتیلیگو یک اختلال پیگمانتاسیون (فقدان سلول های رنگدانه ای) پوست می باشد که حدود ۱ تا ۴ درصد جمعیت دنیا را گرفتار کرده است. نسبت به درمان مقاوم بوده و با دوره هایی از عود و بهبودی خود به خود همراه است. این بیماری اثرات سویی در زندگی شخصی و اجتماعی فرد بجا گذاشته، منجر به اختلال عملکرد اجتماعی وی می گردد و در نتیجه تأثیر عمدهای روی کیفیت زندگی بیماران دارد. اکثر بیماران ویتیلیگو احساس پریشانی را بیان می کنند که می تواند منجر به اعتماد به نفس پایین و کناره گیری از اجتماع شود. بر طبق مطالعات انجام شده در بلژیک، کره، آلمان، ایتالیا بیماری پسوریازیس و ویتیلیگو اثر زیادی روی کیفیت زندگی دارد. براساس مطالب بیان شده این مطالعه با هدف مقایسه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس با ویتیلیگو انجام گردید.

مواد و روش ها:

در این پژوهش توصیفی- مقایسه ای، با استفاده از فرمول حجم نمونه و با ضریب اطمینان ۹۵% (۰. ۰۵ )، از بین مراجعه کنندگان به واحدهای تخصصی پوست بیمارستان سینا ( درمانگاه های سرپایی، درمانگاه PUVA و بخش های بستری ) شهر تبریز، ۱۱۵ بیمار مبتلا به پسوریازیس و ۱۱۵ بیمار مبتلا به ویتیلیگو به روش نمونه گیری تصادفی مستمر، بر اساس معیارهای پذیرش ( سن بالای ۲۰ سال، حداقل مدت ابتلای ۶ ماه و فقدان بیماری مزمن دیگر) انتخاب و بررسی شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای بود که با توجه به اهداف پژوهش و بر اساس منابع علمی در چهار بخش تهیه و تنظیم شد.

بخش اول دارای (۱۹) سؤال مربوط به مشخصات دموگرافیک واحدهای مورد پژوهش (سن، جنس، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال، متوسط در آمد، سابقه ابتلا، محل زندگی، نوع درمان، جلسات اشعه درمانی، سابقه عوارض اشعه درمانی، مهم ترین نوع عوارض، سابقه ابتلا اعضا خانواده، تعداد اعضاء خانواده، نوع نسبته اولین عضو درگیر، محل ظهور لکهها، نحوه تأمین هزینه درمان و وضعیت مسکن)، بخش دوم شامل (۱۰) سؤال مربوط به بررسی وضعیت جسمانی بیماران مبتلا به پسوریازیس و ویتیلیگو بود بخش سوم شامل (۹) سؤال در رابطه با وضعیت روحی روانی بیماران مذکور و بخش چهارم شامل (۷) سؤال مربوط به وضعیت اجتماعی – اقتصادی بیماران مبتلا به پسوریازیس و ویتیلیگو و همچنین یک سؤال کلی در زمینه درک فردی واحدهای مورد پژوهش از کیفیت زندگی می باشد، نحوه امتیاز بندی گزینه ها بر اساس درجه بندی لیکرت به قرار زیر بود:

نمره صفر به هیچ وجه ۱=کم، ۲ متوسط، ۳ زیاد، ۴ تخیلی زیاد. بر اساس امتیازات کسب شده در هر بعد بیماران در سه گروه ضعيف (امتیاز ۵۰-۰ )، متوسط (امتیاز ۷۵-۵۱ ) و خوب (۱۰۰-۷۶) قرار گرفتند.

NewPicture100043

روایی علمی ابزار پژوهش با استفاده از روش اعتبار محتوا مورد سنجش قرار گرفت و جهت کسب پایایی علمی ابزار از آزمون مجدد استفاده شد. پس از تعیین اعتبار و اعتماد (۹۶ درصد) ابزار اطلاعات از طریق پرسشنامه های مذکور توسط پژوهشگر جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-VER17 و آزمون های آماری کای دو و آزمونتی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

يافته ها:

در این پژوهش دو گروه از نظر جنس، متوسط درآمد ماهانه نوع درمان، جلسات اشعه درمانی، سابقه عوارض، مهم ترین عوارض، نوع نسبت، اولین عضو درگیر، محل ظهور و نحوه تأمین هزینه درمان با توجه به آزمون آماری کای دو اختلاف آماری معنی داری نشان داد و از نظر سن، تأهل، میزان تحصیلات، وضعیت اشتغال، سابقه ابتلا، محل سکونت، تعداد اعضای خانواده، سابقه ابتلا و وضعیت مسکن اختلاف آماری معنی داری نشان نداد. (جدول شماره ۱).

NewPicture1045

بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها و در راستای اهداف پژوهش جدول شماره ۲ امتیازات و مقایسه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس و ویتیلیگو در حيطه جسمانی را نشان می دهد، همان گونه که در این جدول ملاحظه می شود بیماران ویتیلیگو از وضعیت سلامت عملکرد جسمی بهتری برخوردار بودند و این تفاوت از نظر آماری نیز معنی دار می باشد (۰۰۱/ ۰=p).

جدول شماره ۳ امتیازات و مقایسه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس و ویتیلیگو در حیطه روحی را نشان می دهد همان گونه که در این جدول ملاحظه می شود اکثر واحدهای مورد پژوهش در هر دو گروه وضعیت روحی خود را در حد ضعیف گزارش نموده اند ( ۰۶۵/ ۰=p).

جدول شماره ۴ اکثر واحدهای مورد پژوهش در گروه ویتیلیگو ۲ / ۵۲ % وضعیت اجتماعی اقتصادی خود را در حد متوسط گزارش نموده اند و اکثر واحدهای مورد پژوهش در گروه پسوریازیس W44 /3 وضعیت اجتماعی – اقتصادی خود را خوب گزارش کردند، میانگین نمره کسب شده در حیطه اجتماعی – اقتصادی کیفیت زندگی توسط بیماران پسوریازیس ۶۰/۱۸ و در بیماران ویتیلیگو میانگین امتیاز ۹۹/ ۵۲ بوده است و این تفاوت از نظر آماری معنی دار است و بیانگر وضعیت اجتماعی اقتصادی مطلوب تر در بیماران پسوریازیس می باشد ( ۰۲۲/ ۰=p)، جدول شماره ۵ میانگین نمره کلی کیفیت زندگی توسط بیماران پسوریازیس ۵۳/۳۱ با انحراف معیار ۱۶/۴۳ حاصل شده و این رقم در بیماران ویتیلیگو ۵۰/ ۵۵ با انحراف معیار ۱۷/ ۱۷ بوده است. هر دو گروه در بعد کلی کیفیت زندگی امتیاز متوسط کسب کردند ( ۵۴۱/ ۰=p).

NewPicture1047NewPicture1048

بحث و نتیجه گیری

این مطالعه نشان داد اکثریت نمونه ها (۶۰%) در بیماران پسوریازیس وضعیت جسمی خود را در حد متوسط بیان نمودند اما این نسبت در بیماران ویتیلیگو (۱ /۲۶ %) می باشد، اکثریت نمونهها در بیماران ویتیلیگو (۸ / ۵۴ %) وضعیت جسمی خود را خوب بیان نمودند که این نسبت در بیماران پسوریازیس (۶/ ۲۲) می باشد. به عبارتی متوسط امتیاز بیماران پسوریازیس در حيطه جسمانی۵۲ / ۶۴ بوده و در مقابل میانگین امتیاز در همین حیطه در بیماران ویتیلیگو ۷۸ / ۷۲ بوده است، بر این اساس بیماران ویتیلیگو از وضعیت سلامت عملکرد جسمی بهتری برخوردار بودند. در مطالعه تور گلی (۱۳۸۶) اکثریت واحدهای مورد پژوهش (۷۶%) در بعد جسمی کیفیت زندگی بیماران ویتیلیگو دارای امتیاز خوب بوده اند.

اندروس (۲۰۰۶) می نویسد: مشکلات بیماران ویتیلیگو به خصوص آنهایی که دارای شغل هایی هستند که نیاز به برهنه بودن جاهایی از بدن دارد مثل مربیان شنا، مربیان بدن سازی بیشتر از شغل هایی است که بدن کاملا پوشیده است و اگر لکهها در صورت باشد این مشکلات بیشتر است و باعث از دست دادن شغل و بیکار شدن فرد می شود.

جان (۲۰۰۳) مینویسد: علائم پوستی مثل ایجاد حالت خارش و کچلی در یک مطالعه اولین مورد باد با دومین مورد بد در خصوص مبتلایان به پسوریازیس ذکر شده است. رامپ و همکاران (۲۰۰۰) گزارش کردند که حساسیت سوزش، درد مفصلی ارتباط تنگاتنگی با تأثیر منفی بر مؤلفه فیزیکی HRQ0L دارد، خارش و سوزش پوست علائمی هستند که با کاهش در مؤلفه روحی و روانی HIRQOL ارتباط دارد. یافته دیگر این پژوهش آن بود که در مقابل ۲۳/۵ % بیماران پسورباز بس که در بعد روحی کیفیت زندگی خود را متوسط بیان نموده اند این نسبت در گروه ویتیلیگو ۲۷ می باشد. میانگین نمره کسب شده در بعد روحی کیفیت زندگی توسط بیماران پسوریازیس ۲ /۳۵ است و در بیماران ویتیلیگو میانگین امتیاز ۷ / ۴۰ بوده است. اکثر واحدهای مورد پژوهش در دو گروه وضعیت روحی خود را در حد ضعیف گزارش نموده اند. در مطالعه تورگلی (۱۳۸۶) اکثریت واحدهای مورد پژوهش (۵۵%) در بعد روحی کیفیت زندگی بیماران ویتیلیگو دارای امتیاز متوسط می باشند و %۲۲ دارای امتیاز ضعیف می باشد.

اونگنا(۲۰۰۵): اگرچه ویتیلیگو اختلال فیزیکی مستقیمی ایجاد نمی کند ممکن است به طور قابل توجهی روی سلامت روان تأثیر بگذارد. نہئی (۱۳۸۱) در مطالعه خود نشان داد که پسوریازیس در توانایی های فیزیکی و جسمی مبتلایان چندان اختلالی ایجاد نمی کند ولی به علت مسائل خاص بیماری اثرات عمده ای در وضعیت روحی آنها دارد گوپته (۲۰۰۰) اثر بیماری پسوریازیس بر روی کیفیت زندگی و در نتیجه ناتوانی روحی و اجتماعی بیمار بیشتر از ناتوانی جسمی بیماری است، گوپته و همکاران (۱۹۹۸) شیوع ۹/۷ درصد تمایل به مرگ و شیوع ۵ / ۵ درصدی تمایل شدید به خودکشی در میان بیماران پسوریازیسی را اعلام کردند درصد زیادی از افراد مبتلا دارای سطح متوسط تا شدید اضطراب، افسردگی و عصبانیت هستند که این حالت نه تنها در طول روز بلکه در طول تخفیف بیماری بروز می کند. جان (۲۰۰۳) می نویسد: فرد مبتلا به پسوریازیس اغلب خود آگاهی، بی کسی، شرمساری، عصبانیت و خستگی در بیماری خود احساس می کند.

پژوهش حاضر نشان داد که اکثر واحدهای مورد پژوهش در گروه ویتیلیگو وضعیت اجتماعی اقتصادی خود را در حد متوسط گزارش نموده اند و اکثر واحدهای مورد پژوهش در گروه پسوریازیس وضعیت اجتماعی اقتصادی خود را خوب گزارش کردند. در مقابل ۹ / ۲۰ % بیماران پسوریازیس که در بعد اجتماعی۔ اقتصادی کیفیت زندگی خود را ضعیف بیان نموده اند این نسبت در گروه ویتیلیگو ۲ / ۳۲ % می باشد. میانگین نمره کسب شده در حیطه اجتماعی – اقتصادی کیفیت زندگی توسط بیماران پسوریازیس ۱۸ / ۶۰ است و در بیماران ویتیلیگو میانگین امتیاز ۹۹ / ۵۲ بوده است، وضعیت اجتماعی اقتصادی مطلوب تر در بیماران پسوریازیس نشان می دهد.

آسترید (۲۰۰۱) نشان داد که پسوریازیس با جنبه های مختلف کیفیت زندگی نظیر زندگی اجتماعی، ورزش، روابط بین فردی و زناشویی و کار کردن تداخل ایجاد می کند. گیتبرگ و لینک (۲۰۰۱) در یافتند که از ۱۰۰ نفر از بیماران مبتلا به پسوریازیس متوسط تا شدید ۱۹% از افراد نمونه هایی از طرد اجتماعی کلی را تجربه کرده اند بگونه ای که از آنها خواسته شده بود تا محل موجود را به واسطه این بیماری ترک کنند. تور گلی (۱۳۸۶) اکثریت واحدهای مورد پژوهش (% ۵۰) در بعد اجتماعی اقتصادی کیفیت زندگی دارای امتیاز متوسط می باشد.

پاپادوبولس (۲۰۰۰) می نویسد: با وجود اینکه این بیماری نسبتا شایع است اما شناخته شده نیست به همین دلیل عکس العمل خود فرد و اطرافیان فرد بیمار مشابه مواجه با یک بیماری نادر است بیمار معمولا احساس می کند دچار معلولیت جسمی یا اجتماعی شده و در نتیجه از مواجه با موقعیت ها اجتناب می کند و به ویژه چنین افرادی از فعالیتهای اجتماعی با شغل هایی که آنها را در معرض دید بقیه قرار می دهند به شدت اجتناب می کنند.

میانگین نمره کلی کیفیت زندگی توسط بیماران پسوریازیس ۳۱ / ۵۳ حاصل شده و این رقم در بیماران ویتیلیگو ۵۰/ ۵۵ بوده است. هر دو گروه در بعد کلی کیفیت زندگی امتیاز متوسط کسب کردند. ( ۵۴۱ / ۰=p) تور گلی (۱۳۸۶) در مطالعه خود در بیماران ویتیلیگو نشان داد که اکثریت واحدهای مورد پژوهش (۵۳) از نظر کیفیت زندگی دارای امتیاز متوسط می باشند.

یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری پسوریازیس و ویتیلیگو در حد متوسط است با تاکید بر یافته های پژوهش امید است نتایج آن در زمینه های مختلف پرستاری مورد استفاده قرار گیرد، پژوهش درباره کیفیت زندگی و اهمیت دادن به ابعاد مختلف سازنده آن در فرهنگ های مختلف کمک می کند تا آموزش ها در علوم بهداشتی و پرستاری متناسب با آن صورت می گیرد. از طرفی کارآیی سیستم های آموزشی فعلی را در برآیند کیفیت زندگی می توان مورد بررسی قرار داد. با در نظر گرفتن تأثیر بیماری پسوریازیس و ویتیلیگو بر ابعاد جسمی – روحی روانی و اجتماعی مبتلایان با آموزش های مناسب در این زمینه می توان کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس و ویتیلیگو را ارتقاء بخشید و از طریق کمک به تغییرهای رفتارهای بهداشتی، بهبود و کنترل بیماری، از عوارض این بیماری جلوگیری کرد.

تشکر و قدردانی

با تشکر فراوان از مدیریت، پرسنل علی الخصوص سرکار خانم فرجی و بیماران محترم بیمارستان سینا که صمیمانه یاریمان نمودند.