نقش قارچ های مالاسزیا در بیماری پوستی پسوریازیس
نقش قارچ های مالاسزیا در بیماری پوستی پسوریازیس

به نظر می رسد مالاسزیا در القای مكانیسم های ایمنی شروع كننده پسوریازیس پوست سر نیز نقش آغاز كننده ای داشته باشد

مالاسزیا (Psoriasis and Malassezia) شبه مخمری است که به صورت فلور نرمال در بدن خصوصاً در نواحی مانند سینه، پشت، سر و بازو که غدد سباسه به فراوانی وجود دارند، دیده می شود. نقش این قارچ در ایجاد بیماری هایی مانند پیتریازیس ورسیکالر، درماتیت سبورئیک، درماتیت آتوپیک و پاپیلوماتوز شناخته شده است.

به نظر می رسد مالاسزیا در القای مكانیسم های ایمنی شروع كننده پسوریازیس پوست سر نیز نقش آغاز كننده ای داشته باشد؛ بر اساس نتایج این مطالعات به نظر می‌ رسد مالاسزیا در پاتوژنز پسوریازس بسیار با اهمیت باشند. این عوامل می‌ توانند از طریق فعال‌ سازی مونوسیت‌ ها و سلول‌ های T توسط سوپر آنتی‌ ژن‌ ها و ترشح سموم مختلف باعث تشدید پسوریازیس شوند. در ادامه به تحقیقات شکل گرفته در پیرامون نقش مالاسزیا و رابطه آن با بیماری پوستی پسوریازیس می پردازیم.

تحقیقات پیرامون نقش مالاسزیا در بیماری پسوریازیس:

Rivolta برای اولین بار ارتباط بین پسوریازیس و قارچ مالاسزیا را گزارش کرد ۱۳ گونه مختلف از مالاسزیا شناسایی شده است، که شامل گلوبوزا، رستریکتا، اسلوفایی، اوبتوسا، فورفور، سیمپودیالیس، جاپونیکا، یاماتونسیس، درماتیس، نانا، پاکی درماتیس، کاپری و ایکوینا می باشد که با روش های مولکولی و بیوشیمیایی شناخته شده اند این قارچ قادر به ساخت اسیدهای چرب ضروری نمی باشد، بنابراین به دریافت چربی از میزبان نیازمند می باشد و توزیع آن در مناطق مختلف بدن ناشی از این نقص می باشد. سر یکی از محل های شایعی است که ضایعات پسوریاتیک در آن دیده می شود.

Rosenberg و Farr در مطالعات خود ارتباط بین ضایعات پسوریاتیک و مالاسزیا را در ناحیه سر گزارش کرده اند، بدین ترتیب که آن ها ابتدا تعداد مخمرهای مالاسزیا را در ضایعات پسور یازیس شمارش کردند و سپس به درمان بیماران به وسیله داروهای ضد قارچی پرداختند. نتایج این مطالعات کاهش تعداد مخمرها را در ضایعات پسوریازیس و همین طور بهبود ضایعات را در سر و صورت، بعد از اتمام درمان ضد قارچی نشان داد. بدین ترتیب آن ها نتیجه گرفتند که ضایعات پسوریاتیک سر و صورت ممکن است به علت افزایش کلونیزاسیون گونه های مالاسزیا باشد.

چندین مطالعه به تشخیص گونه های مالاسزیا در بیماران مبتلا به پسوریازیس پرداخته اند که مالاسزیا گلوبوزا، رستریکتا و سیمپودیالیس شایعترین گونه های جدا شده از بیماران بودند. البته تعیین گونه در تشخیص بیماری های پوستی نقشی ندارد ولی در تعیین این که کدام گونه در عارضه پوستی درگیر است و یا این که آیا ارتباطی بین گونه های جدا شده با علایم کلینیکی، نواحی آناتومیکی بدن و یا نژاد وجود دارد یا خیر، ضرورت دارد.

Lober در مطالعه ای نشان داد که انجام تست پوستی در بیماران مبتلا به پسوریازیس غیر فعال باعث ایجاد ضایعات پوستی شبیه ضایعات پسوریازیس در این افراد می شود.

Elewski در مطالعه ای وجود ضایعات قطره ای را در اطراف فولیکولیت های مالاسزیایی یک دختر ۱۱ ساله مبتلا به سندرم داون گزارش کردند. این بیمار به علت پسوریازیس ژنرالیزه که بیش از ۹۰ درصد بدن او را فرا گرفته بود، تحت درمان با کورتیکواستروئیدها و اشعه UV قرار داشت، اما بعد از مدتی به علت ایجاد پوسچول های فولیکولار، درمان مختل شد. بیوپسی پوسچول ها، فولیکولیت همراه با مالاسزیای جوانه دار را نشان داد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که ممکن است مالاسزیا در پیشرفت و کاهش ضریب درمانی پسوریازیس نقش داشته باشد.

Bunse و همکاران نشان دادند که مشتقات محلول در آب مالاسزیا باعث افزایش فعالیت کموتاکتیک لکوسیت ها در افراد مبتلا به پسوریازیس می شوند. این مشتقات ماهیت پروتئینی داشته و به وسیله اسید هیدرولایزیز تخریب می شوند. این اثر در سایر میکروارگانیسم ها دیده نشده است و به نظر میرسد که تنها منحصر به مالاسزیا باشد.

Mathov و همکاران وجود آنتی بادی علیه پروتئین های ۱۰۰ و ۱۲۰ کیلودالتونی مالاسزیا را در بیماران مبتلا به پسوریازیس گزارش کردند. در مطالعه آن ها ۳۷ درصد بیماران آنتی بادی علیه پروتئین ۱۲۰ کیلودالتونی و ۴۶ درصد بیماران آنتی بادی علیه هر دو جزء پروتئینی ۱۰۰ و ۱۲۰ کیلودالتونی را دارا بودند، در حالی که هیچ کدام از این آنتی بادی ها در افراد سالم و حتی در سایر بیماری های ایجاد شده توسط مالاسزیا مانند پیتریازیس ورسیکالر و درماتیت سبورئیک دیده نشده است، بنابراین این اجزاء پروتئینی ممکن است نقش مهمی در این بیماری ایفا کنند. ان استیل گلوکز آمین جزء مهمی از گلیکوپروتئین های بیومولکول ها می باشد.

Mathov و همکاران وجود آنتی بادی علیه ان استیل گلوکز آمین گلیکوپروتئین های مالاسزیا را با روش وسترن ایمونوبلات در بیماران مبتلا به پسوریازیس نشان دادند. این ترکیب دیواره سلولی به عنوان یک آنتی ژن می تواند نقش مهمی در بیماری پسوریازیس داشته باشد. Baker و همکاران در مطالعه ای اگرچه وجود سلول های T واکنش دهنده به مالاسزیا را در ضایعات پسوریاتیک نشان دادند ولی نتوانستند نقش مالاسزیا را در بیماری پسوریازیس اثبات کند.

در مطالعه Squiquera و همکاران ۷۳ درصد بیماران مبتلا به ۱۲۰ پسوریازیس دارای آنتی بادی علیه پروتئین ۱۲۰ کیلودالتونی و ۴۶ درصد دارای آنتی بادی علیه پروتئین ۱۰۰ کیلودالتونی بودند، درحالی که تمام افراد کنترل و بیماران مبتلا به پیتریازیس ورسیکالر فاقد آنتی بادی علیه این اجزاء پروتئینی مالاسزیا بودند.

Liang و همکاران نشان دادند که در بیماران مبتلا به پسوریازیس، سطح IgG اختصاصی علیه مالاسزیا به طور معنی داری بیشتر از افراد کنترل است و سطح IgM و IgA به طور معنی داری کمتر از افراد کنترل می باشد

مکانیسم بیماری زایی مالاسزیا:

توانایی مالاسزیا در ایجاد بیماری پسوریازیس هنوز اثبات نشده است ولی مشخص شده است که مالاسزیا در تشدید این بیماری نقش دارد مالاسزیا از طریق تحریک تولید سیتوکاین ها خصوصاً اینترلوکین-۸ از طریق مسیر وابسته به TLR-2 و نفوذ سلول های التهابی به پوست در بدتر شدن حا لات کلینیکی این بیماری نقش دارد.

Kanda و همکاران در مطالعه ای با کشت مونونوکلئرهای جدا شده از خون محیطی بیماران مبتلا به پسوریازیس با عصاره مالاسزیا نشان دادند که مالاسزیا باعث تحریک تولید سیتوکاین های وابسته به Th1 و Th2 می شود. علاوه بر این مالاسزیا تولید کموکاین و پروستاگلاندین E2 را در مونونوکلئرهای بیماران مبتلا به پسوریازیس تحریک می کند. این سیتوکاین ها باعث افزایش مهاجرت لکوسیت ها به درم و
اپیدرم و همین طور افزایش فعالیت لکوسیت های ساکن و لکوسیت های فر ا خوانده شده می شوند که ایجاد التهاب و تشدید ضایعات پسوریاتیک را در پی دارد. علاوه بر این مالاسزیا توانایی حمله به کراتینوست ها و تحریک سیتوکاین های پیش التهابی و بیان پروتئین های سطحی در این سلول ها را نیز دارا می باشد. ثابت شده است که مالاسزیا باعث تحریک تولید بیش از اندازه مولکول های دخیل در مهاجرت و تکثیر سلول ها می شود. ۷۰ HSP و TGF-beta 1 مولکول هایی هستند که در مهاجرت و افزایش تکثیر سلول ها نقش دارند. بیان این مولکول ها توسط مالاسزیا افزایش می یابد؛ بنابراین مالاسزیا از این طریق نیز می تواند در تشدید پسوریازیس نقش داشته باشد.

درمان مالاسزیا:

این بیماری معمولاً به درمان موضعی پاسخ می دهد، ولی بیش از ۵۰ درصد عود مجدد در طول ۱۲ ماه مشاهده می شود. در موارد شدید و سرکش بیماری از درمان خوراکی سود می جویند.

تعداد زیادی از داروهای ضدقارچی موضعی جهت درمان بکار می روند، شامپوی سلنیوم سولفید (۲ درصد) شب هنگام استعمال شده و صبح روز بعد شسته می شود. این درمان باید ۱ و ۶ هفته بعد نیز تکرار شود. شامپوی کتوکونازول بطور روزانه بمدت ۵ روز استفاده می شود، شامپوی مزبور قبل از شستشو بمدت ۳ تا ۵ دقیقه در سطح ضایعات قرار می گیرد. سایر ایمیدازولهای موضعی از قبیل کلوتریمازول، اکونازول، میکونازول، و سالکونازول هر صبح و عصر بمدت ۴ تا ۶ هفته مصرف می شود.

موارد شدید بیماری با ایتراکونازول و کتوکونازول خوراکی درمان می شود. مهمترین عامل برای درمان موفق فانگمی، خارج کردن کاتتر آلوده و یا قطع درمان مکمل چربی می باشد. دریافت مکمل چربی وریدی متوقف شده و درمان ضدقارچی آزولی از قبیل فلوکونازول تزریقی تجویز می شود. در موارد کنترل شده بیماری می توان از فلوکونازول یا ایتراکونازول خوراکی استفاده نمود.