تاثیر مثبت داروهای بیولوژیک در کارکرد قلب بیماران پسوریازیس!
تاثیر مثبت داروهای بیولوژیک در کارکرد قلب بیماران پسوریازیس!

در مطالعه ای که اخیرا در مجله پزشکی بالینی منتشر شد، محققان تاثیر مداخلات بیولوژیکی را در کاهش ریسک بیماری‌های قلبی عروقی در بیماران مبتلا به پسوریازیس را بررسی کردند.

بیماران مبتلا به پسوریازیس شیوع بیشتری از پلاک های عروق کرونر را نسبت به افراد سالم نشان می دهند. سایتوکاین های التهابی مانند TNF-a IL-17 و IL-23 به ایجاد التهاب سیستمیک ارائه شده در پسوریازیس کمک می‌کنند. مشاهده شده است که درمان‌های هدف‌گیری IL-1β، آترواسکلروز را کاهش می‌دهند. از این رو، محققان پیشنهاد کرده‌اند که درمان‌های هدف‌گیری TNF-α، IL-17 و IL-23 که نقش مهمی در تعیین پاتوژنز پسوریازیس دارند، ممکن است به تصلب شرایین نیز کمک کنند.

مشخص شده که درمان با استاتین باعث کاهش سطح نشانگرهای التهابی در اندوتلیوم عروقی می‌شود. بنابراین، بدیهی است که مدیریت کلسترول برای به حداقل رساندن خطر CVD ضروری است. علاوه بر این، نتایج مطالعه ترومبوز ضد التهابی نشان داد که مهار سایتوکاین‌های التهابی خطر CVD را کاهش می‌دهد. نتایج همچنین تأیید کرد که درمان ضد التهابی با استفاده از canakinumab باعث کاهش عود موارد CVD می‌شود.

کاناکینومب (Canakinumab) با نام تجاری ایلاریس (Ilaris) که نام اولیه‌اش «ACZ885» بود، یک آنتی‌بادی مونوکلونال است که اینترلوکین ۱ بتا را هدف قرار می‌دهد.

یافته های این مطالعه اهمیت درمان پسوریازیس را نه تنها به عنوان یک بیماری پوستی بلکه به عنوان یک بیماری سیستمیک برای جلوگیری از عوارض قلبی عروقی کشنده برجسته کرد. تمرکز بر چاقی، دیابت، دیس لیپیدمی، سندرم متابولیک و فشار خون بالا که اغلب با پسوریازیس مرتبط است و ارائه یک درمان یکپارچه توسط پزشکان برای کنترل بیماری این بیماران ضروری است. سیتوکین های التهابی، در درجه اول TNF-α، IL-17 و IL-23، باعث پسوریازیس و اختلال عملکرد عروقی می‌شوند. در نتیجه، این فرضیه وجود دارد که داروهای بیولوژیکی که این مولکول‌ها را هدف قرار می‌دهند می‌توانند به طور مثبت بر پاتوژنز پسوریازیس و خطر CVD تأثیر بگذارند.

بیماری‌های قلبی‌عروقی (CVD)، گروهی از بیماری‌ها هستند که بیماری قلبی و سکته مغزی را در برمی‌گیرند. دستورالعمل‌های پیشگیری از CVD، بر استفاده از نمرات خطر تأکید می‌کنند، معادلاتی که از متغیرهای بالینی برای برآورد احتمال وقوع نخستین حمله قلبی یا سکته مغزی بهره می‌برند، تا تصمیمات درمانی را در جمعیت عمومی هدایت کنند.